عنه عليه السلام ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ : لا
تَطلُب سُرعَةَ العَمَلِ ، وَ اطلُب تَجويدَهُ ؛ فَإِنَّ النّاسَ لا يَسأَلونَ : في كَم فُرِغَ مِنَ العَمَلِ ؟ إِنَّما يَسأَلونَ عَن جَودَةِ صَنعَتِهِ .
امام على عليه السلام ـ در كلمات حكيمانه اى كه به ايشان نسبت داده شده است ـ فرمود : به دنبال شتاب در كار نباش ، بلكه نيك به جاى آوردنش را دنبال كن ؛ زيرا مردم نمى پرسند : در چه مدّت ، كار را انجام داد ؛ بلكه از كيفيّت صنعتگرىِ فرد سؤال مى كنند .
عنه عليه السلام ـ في كِتابِهِ لِلأَشتَرِ لَمّا وَلاّهُ مِصرَ ـ : ثُمَّ استَوصِ بِالتُّجّارِ و ذَوِي الصِّناعاتِ ، و أوصِ بِهِم خَيراً : المُقيمِ مِنهُم ، وَ المُضطَرِبِ بِمالِهِ ، وَ المُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ ؛ فَإِنَّهُم مَوادُّ المَنافِعِ ، و أسبابُ المَرافِقِ ، و جُلاّبُها مِنَ المَباعِدِ و المَطارِحِ ، في بَرِّكَ و بَحرِكَ و سَهلِكَ و جَبَلِكَ ، و حَيثُ لا يَلتَئِمُ النّاسُ لِمَواضِعِها ، و لا يَجتَرِئونَ عَلَيها ؛ فَإِنَّهُم سِلمٌ لا تُخافُ بائِقَتُهُ ، و صُلحٌ لا تُخشى غائِلَتُهُ .
امام على عليه السلام ـ در نامه به اشتر ، آن گاه كه وى را به كارگزارىِ مصر گماشت ـ نوشت : پس سفارش مرا در حقّ بازرگانان و صنعتگران بپذير و درباره ايشان [به كارگزارانت] نيكو سفارش كن ، خواه آن ها كه در يك جاى مقيم هستند و خواه آنان كه با سرمايه خويش اين سو و آن سو سفر كنند و با دسترنج خود زندگى نمايند ؛ زيرا اين گروه ، مايه هاى منافع و اسباب آسودگى اند و آن را از راه هاى دشوار و دور خشكى و دريا و دشت ها و كوهساران و جاى هايى كه مردم در آن گرد نيايند و جرئت رفتن به آن نكنند ، به دست مى آورند . پس اينان مردمى مسالمت جويند كه از فتنه گرى شان بيمى نيست ؛ و اهل آشتى اند ، كه از آسيب رسانى شان باكى نباشد .
امام على عليه السلام : مصيبتها ، بطور يكسان ميان مردم تقسيم شده است .
امام على عليه السلام ـ در پاسخ به پرسش از سخت ترين مصيبتها ـ فرمود : مصيبت دينى .
امام على عليه السلام : بزرگترين مصيبت و بدبختى ، شيفتگى به دنياست .
امام على عليه السلام : بزرگترين مصيبت ، نابخردى است .
امام على عليه السلام : از سخت ترين مصيبتها ، غلبه نابخردى [بر انسان ]است .
امام على عليه السلام : از بزرگترين مصيبتهاى نيكان ، نياز آنها به مدارا كردن با بدان است .
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ و قد سَمِعَ رَجلاً يقولُ كَلِمَةَ الاستِرجاعِ ـ : قَولُنا : إنّا للّه ِِ، إقرارٌ لَهُ مِنّا بِالمُلكِ ، و قولُنا : إنّا إلَيهِ راجِعُونَ ، إقرارٌ على أنفُسِنا بِالهلاكِ .
امام على عليه السلام ـ وقتى شنيد كه مردى جمله استرجاع را مى گويد ـ فرمود : اين كه مى گوييم : «ما از خداييم» ، اقرار ماست به مالكيت خدا و اين كه مى گوييم : «به سوى او باز مى گرديم» ، اقرار ماست به فانى شدن خودمان .
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ فيما كَتَبَ إلى رفاعَةَ بنِ شدّادٍ قاضِيهِ على الأهوازِ ـ : إيّاكَ و النَّوحَ
على المَيِّتِ ببَلَدٍ يكونُ لكَ بهِ سُلطانٌ .
امام على عليه السلام ـ در نامه اى به رفاعة بن شدّاد ، قاضى خود در اهواز ـ نوشت : مبادا در
شهرى كه تو در آن قدرت دارى بر مُرده
نوحه شود .