احادیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام

امام على عليه السلام : ميانه روى، مال اندك را رشدمى دهد و اسراف، مال زياد را نابود مى كند.

امام على عليه السلام : خداوند ايمان را واجب فرمود براى پاك كردن از [آلودگى ]شرك... و قصاص را، براى حفظ خونها.

امام على عليه السلام : در ستايش خـداى سبحان ،مى فرمايد : خدا را آن گونه سپاس مى گزارم كه از آفريدگان خويش خواسته است و براى هر چيزى مقدار و اندازه اى معيّن فرموده و براى هراندازه اى ، اجلى و براى هر اجلى ، نوشته اى (كه در آن ثبت و ضبط است) .

امام على عليه السلام : قَدَر (و سرنوشت) رازى از رازهاى خدا و نهانى از نهانى هاى خداودژى از دژهاى دست نيافتنى خداست ، كه در پس حجاب خداست و از خلق خدا پنهان است .

امام على عليه السلام ـ در پاسخ مردى كه از تقديرپرسيد ـ : دريايى ژرف است ، در آن فرو مرو . عرض كرد : اى امير مؤمنان ! مرا از تقدير ، آگاه كن . فرمود : راز خداست ، خود را (براى دانستن آن) به زحمت مينداز . (سه باره) پرسيد : اى امير مؤمنان ! مرا از تقدير آگاه فرما . فرمود : حال كه اصرار دارى ، بدان كه تقدير ، امرى است ميان دو امر ؛ نه جبر است و نه تفويض (واگذارى امور) .

امام على عليه السلام : تقدير ، بر حسابگرى (ما) بدان گونه چيره است ، كه تدبير مايه آفت و گزند مى شود .

امام على عليه السلام : كارها رام مقدّراتند ، چندان كه تدبير ، به مرگ مى انجامد .

امام على عليه السلام : معذّبترين مردم در روز قيامت، كسى است كه از قضاى خداوند ناخشنود باشد.

امام على عليه السلام : هر كه براى دنيا اندوه خورد، از قضاى الهى ناخشنود است.

امام على عليه السلام ـ وقتى از صـفّين بـازمى گشت ،پيرمردى از او پرسيد كه آيا رفتنشان به جنگ شاميان به قضا و قدر خدا بوده است ـ : سوگند به آن كه دانه را آفريد و آدميان را به وجود آورد ، هيچ درّه اى را نپيموديم و بر هيچ تپّه اى بالا نرفتيم ، جز با قضا و قدر ... انگار تو قضا را امرى لازم و قدر را موضوعى حتمى و گريزناپذير مى دانى (به طورى كه از تو سلب اختيار كند) . اگر چنين بود ، نويد و بيم و پاداش و كيفر معنا نداشت و گنهكار ، از سوى خدا سرزنش نمى شد و نيكوكار ، مورد ستايش او قرار نمى گرفت و سزاوارىِ نيكوكار به پاداش احسان و نيكوكاريش از بدكار بيشتر نبود . اين سخن ، سخن گروه هاى بت پرست ... و مجوس اين امّت است . خداوند ، به كارهاى خوب فرمان داده است و انسان از روى اختيار آنها را انجام مى دهد و از باب برحذر داشتن از بدى نهى كرده است ، نه به زور ، نافرمانى مى شود و نه به زور و اجبار ، اطاعت مى گردد و اختيارات خود را هم تفويض نكرده است .