امام على عليه السلام : كافر، نابكار و نادان است.
امام على عليه السلام : كافر به كفر كشيده نشد، مگر به سبب نادانى اش.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ في جَوابِ مَن سَألهُ عن أدنى ما يكونُ بهِ الرجلُ كافراً ـ : أدنى ما يكونُ بهِ كافرا أن يَتَدَيَّنَ بشيءٍ فَيَزعُمَ أنَّ اللّه َ أمرَهُ بهِ مِمّا نَهَى اللّه ُ عَنهُ ، ثُمّ يَنصِبَهُ دِيناً فيَتَبرَّأ و يَتَولَّى و يَزعُمَ أنّهُ يَعبُدُ اللّه َ الذي أمَرَهُ بهِ .
امام على عليه السلام ـ در پاسخ به كسى كه پرسيد: كمترين چيزى كه آدمى با آن كافر مى شود چيست؟ ـ فرمود : كمترين چيزى كه [انسان ]به سبب آن كافر مى گردد، اين است كه به چيزى اعتقاد دينى پيدا كند و آنچه را كه خدا از آن نهى كرده، خيال كند كه خداوند او را بدان فرمان داده است؛ سپس با عَلَم كردن آن، دوستى و دشمنى ورزد و خيال كند كه با اين كار خدا را عبادت مى كند.
عنه عليه السلام : أدنى ما يكونُ بهِ العَبدُ كافِرا مَن زَعَمَ أنَّ شيئا نَهَى اللّه ُ عَنهُ أنَّ اللّه َ أمَرَ بهِ و نَصَبَهُ دِينا يَتَولَّى علَيهِ ، و يَزعُمُ أنّهُ يَعبُدُ الذي أمَرَهُ بهِ ، و إنّما يَعبُدُ الشيطانَ .
امام على عليه السلام : كمترين عملى كه بنده به سبب آن كافر مى گردد، اين است كه كسى چيزى را كه خدا از آن نهى فرموده است، خيال كند خدا به آن دستور داده و آن را دين و آيينى قرار دهد و از آن پيروى كند و پندارد كه خداوند را كه [به خيال او ]به اين كار دستورش داده است پرستش مى كند، حال اين كه در حقيقت شيطان را بندگى مى كند.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : الكُفرُ على أربَعِ دَعائمَ : علَى التَّعَمُّقِ ، و التَّنازُعِ ، و الزَّيغِ ، و الشِّقاقِ ، فمَن تَعَمَّقَ لم يُنِبْ إلَى الحَقِّ ، و مَن كَثُرَ نِزاعُهُ بالجَهلِ دامَ عَماهُ عنِ الحَقِّ ، و مَن زاغَ ساءَت عندَهُ الحَسَنةُ ، و حَسُنَت عِندَهُ السَّيّئةُ ، و سَكِرَ سُكرَ الضَّلالَةِ ، و مَن شاقَّ وعُرَتْ علَيهِ طُرُقُهُ ، و أعضَلَ علَيهِ أمرُهُ ، و ضاقَ علَيهِ مَخرَجُهُ .
امام على عليه السلام : كفر بر چهار ستون استوار است: بر تند روى و ستيزه گرى و كژى و عناد؛ زيرا، كسى كه تندرو باشد، به حق باز نگردد و آن كه از روى نادانى ستيزه گرى بسيار كند، كوردلى او از ديدن حق، پايدار مانَد و آن كه [از راه حق ]منحرف شود، نيك در نظرش بد و بد در نظرش نيك جلوه كند و مستِ گمراهى شود و آن كه دشمنى و عناد ورزد، راههايش بر او ناهموار و كارش بر او، دشوار شود و راه خروجش [از گمراهى ]بر او، تنگ گردد.
عنه عليه السلام : بُنِيَ الكفرُ على أربَعِ دَعائمَ : الفِسقُ ، و الغُلوُّ ، و الشَّكُّ ، و الشُّبهَةُ .
امام على عليه السلام : كفر، بر چهار ستون استوار است: بيرون شدن از فرمان [خدا]، غلّو [در دين]، شك و شبهه.
عنه عليه السلام : بُنِيَ الكُفرُ على أربَعِ دَعائمَ : علَى
الجَفاءِ ، و العَمى ، و الغَفلَةِ ، و الشَّكِّ
فَمَن جَفا فقدِ احتَقَرَ الحَقَّ ، و جَهَرَ بالباطِلِ و مَقَتَ العُلَماءَ و أصَرَّ علَى الحِنثِ العَظيمِ
و مَن عَمِيَ نَسِيَ الذِّكرَ ، و اتَّبَعَ الظَنَّ ، و طَلَبَ المَغفِرَةَ بلا تَوبَةٍ و لا استِكانَةٍ
و مَن غَفَلَ حادَ عنِ الرُّشدِ ، و غَرَّتهُ الأمانِيُّ ، و أخَذَتهُ الحَسرَةُ و النَّدامَةُ ، و بَدا لَهُ مِن اللّه ِ ما لم يَكُن يَحتَسِبُ
و مَن عَتا في أمرِ اللّه ِ شَكَّ ، و مَن شَكَّ تعالى علَيهِ ، فَأذَلَّهُ بسُلطانِهِ ، و صَغَّرَهُ بجَلالِهِ ، كما فَرَّطَ في أمرِهِ فاغتَرَّ بِرَبِّهِ الكريمِ .
امام على عليه السلام : كفر، بر چهار پايه استوار
است: بر نادانى، كوردلى، غفلت و شك . ؛ زيرا كسى كه نادان باشد، حق را كوچك شمارد و آشكارا دم از باطل زند و با دانايان دشمنى ورزد و بر گناه بزرگ پاى فشرد. و كسى كه كوردل باشد، ياد خدا را به فراموشى سپارد و از گمان پيروى كند و بدون توبه و زارى، طالب آمرزش باشد. و كسى كه غافل باشد از راه راست منحرف شود و آرزوها او را بفريبد و دريغ و پشيمانى فرايش گيرد و از جانب خداوند چيزى براى او رقم خورد كه گمانش را هم نمى كرد
و كسى كه از فرمان خدا سركشى كند، دستخوش شك شود و هر كه به شك درافتد، خداوند بر او بزرگى كند، پس با قدرت خود او را خوار گرداند و با جلال و شكوه خويش وى را حقير سازد، همچنان كه در كار خود كوتاهى كرد، و به پروردگار مهربان و بزرگوار خود مغرور شد.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : مِن كَفّاراتِ الذُّنوبِ العِظامِ إغاثَةُ المَلهوفِ و التَّنفيسُ عنِ المَكروبِ .
امام على عليه السلام : از جمله كفّاره هاى گناهان بزرگ، فريادرسى ستمديده و شاد كردن غمناك است.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ في بَيان الحُقوقِ ـ : ثُمّ جَعَلَ سُبحانَهُ مِن حُقوقِهِ حُقوقا افتَرَضَها لِبَعضِ النّاسِ عَلى بَعضٍ ، فَجَعَلَها تَتَكافَأُ
في وُجوهِها . و يُوجِبُ بَعضُها بَعضا ، و لا يُستَوجَبُ بَعضُها إلاّ بِبَعضٍ .
امام على عليه السلام ـ در بيان حقوق ـ فرمود : آن گاه خداوند سبحان از جمله حقوق خويش، براى مردم حقوقى نسبت به يكديگر واجب فرمود. و آنها را به گونه اى قرار داد كه يكديگر را جبران مى كنند و هر يك موجب ديگرى مى شود و هر حقى جز در مقابل حقى ديگر، واجب نمى شود.
امام على عليه السلام : جبران كردن [نيكى با نيكى]، موجب آزاد شدن [از حق احسان ]است.