احادیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام

امام على عليه السلام :پسر نابغه (عمرو عاص) گفته است كه من آدمى مزّاح و بسيار شوخ و بذله گويم و دست و پنجه نرم مى كنم ولى گويى به بازى . هيهات! ترس از مرگ و ياد قيامت و حسابرسى ، مرا از اين كارها باز مى دارد.

امام على عليه السلام ـ در خطبه اى كه روز دوم خلافتش ايراد كرد ـ فرمود : من هم، يكى از شما هستم. هر حقّى كه براى شماست، براى من نيز هست و هر وظيفه اى بر عهده شماست، بر عهده من نيز هست.

امام على عليه السلام :گمراه نشدم و كسى را گمراه نكردم. آنچه به من سفارش شد از ياد نبردم. من از طرف پروردگار خود بيّنه اى دارم كه آن را براى پيامبرش روشن ساخت و براى من تبيين نمود. من در راه [راست ]هستم.

امام على عليه السلام :بيعت شما با من، نا منتظره (بى انديشه) نبود، و كار من و شما يكسان نيست. من شما را براى خدا مى خواهم و شما مرا براى خودتان مى خواهيد.
اى مردم! مرا به خاطر خودتان يارى رسانيد. به خدا سوگند كه داد ستمديده را از ستمكار مى ستانم و ستمگر را به مهارى سخت مى كشانم، تا او را به آبشخور حق درآورم، هر چند خود نخواهد.

امام على عليه السلام :به خدا سوگند اگر شب را بر روى اشتر خار تا صبح بيدار مانم و مرا در كُند و زنجيرها كت بسته بكشند خوش تر دارم از اين كه در روز رستاخيز، خدا و پيامبرش را با عنوان ستمكار ديدار كنم··· .
به خدا سوگند اگر هفت اقليم را با آنچه زير آسمانهاى آنهاست به من دهند تا با گرفتن پوست جوى از دهان مورچه اى خدا را نافرمانى كنم چنين نخواهم كرد.

امام على عليه السلام :همانا حكايت من در ميان شما همچون چراغ در تاريكى است كه هر كس به حريم آن درآيد از نور آن روشنايى مى گيرد.

امام على عليه السلام ـ همواره ـ مى فرمود : خداوند عزّ و جلّ را آيتى بزرگتر از من و «نبأ»ى «عظيم»تر از من نيست.

امام على عليه السلام :از آن زمان كه خداوند متعال را شناختم، انكارش نكرده ام.

امام على عليه السلام :از آن زمان كه حق به من نموده شد، در آن ترديد نكرده ام.

صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ عِندَ دَفنِ فاطِمَةَ عليها السلام ـ : السَّلامُ عَلَيكَ يا رسولَ اللّه ِ عَنّي وَ عَن اِبنَتِكَ النّازِلَةِ في جِوارِكَ وَ السَّريعَةِ اللَّحاقِ بِكَ. قَلَّ يا رسولُ اللّه ِ عَن صَفيَّتِكَ صَبري، وَ رَقَّ عَنها تَجَلُّدي؛ إلاّ أنَّ لي في التَّأسّي بِعَظيمِ فُرقَتِكَ وَ فادِحِ مُصيبَتِكَ مَوضِعَ تَعَزٍّ ؛ فَلَقَد وَسَّدتُكَ في مَلحودَةِ قَبرِكَ، وَ فاضَت بَينَ نَحري وَ صَدري نَفسُكَ. فَإنّا للّه ِ وَ إنّا إلَيهِ راجِعونَ. فَلَقَد استُرجِعَتِ الوَديعَةُ، وَ أُخِذَتِ الرَّهينَةُ. أمّا حُزني فَسَرمَدٌ، وَ أمّا لَيلي فَمُسَهَّدٌ إلى أن يَختارَ اللّه ُ لي دارَكَ الَّتي أنتَ بِها مُقيمٌ. وَ سَتُنَبِّئُكَ ابنَتُكَ بِتَضافُرِ أُمَّتِكَ عَلى هَضمِها فَأحفِها السؤالَ وَ استَخبِرها الحالَ. هذا وَ لَم يَطُلِ العَهدُ وَ لَم يَخلُ مِنكَ الذِّكرُ. وَ السَّلامُ عَلَيكُما سَلامَ مُوَدِّعٍ لا قالٍ وَ لا سَئِمٍ.فَإن أنصَرِف فَلا عَن مَلالَةٍ، وَ إن أُقِم فَلا عَن سوءِ ظَنٍّ بِما وَعَدَ اللّه ُ الصّابِرينَ .حديث

امام على عليه السلام ـ هنگام خاكسپارى فاطمه عليها السلام ـ فرمود : سلام بر تو ـ اى رسول خدا ـ از من و دخترت ، كه در كنارت آرميده و زودتر[از ديگران] به تو رسيده . اى رسول خدا ! از جدايى دردانه دخترت صبرم لبريز گشته و تاب توان از كفم رفته است . اما ، يادآورى فراق جانگداز تو و مصيبت بزرگ از دست رفتن تو در اين هنگام ، مايه تسلاّى من است ؛ زيرا هرگز از ياد نمى برم آن لحظاتى را كه سرت به سينه من بود و در آغوش من جان دادى و من با دست خود سر تو را بر سنگ آرامگاهت نهادم . همه ما از آن خداييم و همگى به سوى او باز مى گرديم . اينك امانتى [كه به من سپرده بودى ]بازگردانيده شد و گروگان دريافت شد . امّا از اين پس ، اندوه من [از غم فراق شما ]هميشگى خواهد بود و شبهايم به بيدارى خواهد گذشت ، تا آن گاه كه خداوند سرايى را كه تو در آنى ، برايم برگزيند . بزودى دخترت تو را از ستمها و حق كشيهايى كه امّتت ، همداستان ، در حقّ او روا داشتند ، آگاه خواهد ساخت . همه وقايع را از او بپرس و اخبار اوضاع و احوال را از وى جويا شو . اين ستمها در حالى شد كه هنوز از رفتن تو مدتى نگذشته ، و يادت از ميان نرفته بود . بدرودتان باد ، بدرودى وداع گونه ، نه از سر نفرت و بيزارى. پس اگر از نزد شما بروم ، به سبب ملال و بى علاقگى نيست و چنانچه بمانم نه از آن روست كه به آنچه خداوند به شكيبايان وعده داده است ، بد گمانم .