عنه عليه السلام :و اللّه ِ و اللّه ِ ، لا تَرَونَ الّذي تَنْتَظِرونَ حتّى لا تَدْعونَ اللّه َ إلاّ إشارةً بأيْديكُم و إيماضا بِحَواجِبِكُم ، و حتّى لا تَمْلِكُون مِن الأرضِ إلاّ مَواضِعَ أقدامِكُم ، و حتّى يكونَ مَوضِعُ سلاحِكُم على ظُهورِكُم ، فيَومَئذٍ لا يَنصُرُني إلاّ اللّه ُ بملائكتِهِ و مَن كَتبَ على قلبِهِ الإيمانَ .
امام على عليه السلام :به خدا قسم، به خدا قسم! آن كس را كه انتظارش مى كشيد، نمى بينيد مگر آنگاه كه خدا را جز با اشاره دست و ابروى خود [نتوانيد ]بخوانيد، و از زمين چيزى در اختيار نداشته باشيد، جز همان جاى گامهاى خود و جنگ افزارتان بر پشتهايتان باشد. در آن روز مرا يارى نمى رساند مگر خداوند به وسيله فرشتگان خود و كسانى كه بر [صفحه] دلشان ايمان نقش بسته است.
امام على عليه السلام :مهدى ظهور نمى كند مگر بعد از آن كه يك سوم مردم كشته شوند، يك سوم بميرند و يك سوم باقى بمانند.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :إذا نادى مُنادٍ من السَّماء :
«إنّ الحَقَّ في آلِ محمّدٍ» فعندَ ذلكَ يَظهرُ المَهديُّ على أفواهِ النّاسِ ، و يُشْرَبونَ حُبَّهُ ، فلا يكونُ لَهم ذِكْرٌ غـيرُهُ .
امام على عليه السلام :هرگاه آواز دهنده اى از آسمان آواز برآورد كه: «همانا حق در ميان خاندان محمّد است» آن هنگام مهدى بر سر زبانهاى مردم مى افتد و جام محبت او را سر مى كشند و جز ياد و نام او بر زبان نمى آورند.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لا يُعْطيهِمْ إلاّ السَّيفَ ، يضَعُ السَّيفَ على عاتقِهِ ثمانِيَةَ أشْهُرٍ هَرَجا حتّى يَقولوا : و اللّه ِ ، ما هذا مِن وُلْدِ فاطمةَ ، لو كانَ مِن وُلْدِها لَرَحِمَنا !
امام على عليه السلام :با آنان جز با شمشير سخن نمى گويد. هشت ماه پر آشوب، شمشير را از دوش خود فرو نمى گذارد، تا آن جا كه مى گويند: به خدا قسم، اين مرد از فرزندان فاطمه عليها السلام نيست؛ اگر از فرزندان او بود به ما رحم مى كرد.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :لَو قَد قَامَ قائمُنا لأَنْزَلَتِ السَّماءُ قَطْرَها، و لأخْرَجَتِ الأرضُ نَباتَها ، و لَذَهَبتِ الشَّحْناءُ مِن قلوبِ العِبادِ ، و اصْطَلَحَتِ السِّباعُ و البَهائمُ ، حتّى تَمشيَ المرأةُ بينَ العِراقِ إلى الشّامِ لا تَضَعُ قَدَمَيْها إلاّ علَى النَّباتِ ، و على رأسِها زِينَتُها (زِنْبيلُها) لا يَهِيجُها سَبُعٌ و لا تَخافُهُ .
امام على عليه السلام :اگر قائم ما قيام كند، آسمان بركت هاى خود را فرو مى ريزد و زمين گياهانش را مى روياند و كينه و دشمنى از دلهاى بندگان رخت برمى بندد و درندگان و چرندگان با هم مى سازند، تا آنجا كه زنِ زيور (/زنبيل) به سر، عراق را تا شام مى پيمايد و جز بر سبزه ها گام نمى نهد و هيچ درنده اى آشفته و هراسانش نمى كند.
عنه عليه السلام :يَعْطِفُ الهَوى علَى الهُدى إذا عَطَفوا الهُدى علَى الهَوى ، و يَعْطِفُ الرّأْيَ علَى القرآنِ إذا عَطَفوا القرآنَ علَى الرّأْي ··· تُخرِجُ لَهُ الأرضُ أفالِيذَ كَبِدِها ، و تُلْقي إلَيهِ سِلْما مَقالِيدَها ، فَيُريكُمْ كيفَ عَدْلُ السِّيرةِ ، و يُحْيي مَيّتَ الكِتابِ و السُّنَّةِ .
امام على عليه السلام :خواسته ها را پيرو هدايت مى نمايد پس از آن كه هدايت را پيرو خواسته ها كردند و رأى را تابع قرآن مى كند پس از آن كه قرآن را تابع رأى خود كردند ··· زمين ، پاره هاى جگر خود (گنجينه هايش) را براى او برون مى اندازد و كليدهاى خويش را تسليم او مى كند. پس، او روش عادلانه را به شما نشان مى دهد و كالبد بى جان كتاب و سنّت را جان [دوباره ]مى بخشد.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ و قد سألَهُ عبدُ اللّه ِ بنُ الحارثِ : أخبِرْني بما يكونُ مِن الأحْداثِ بعدَ قائمِكُم ـ : يا بنَ الحارثِ ، ذلكَ شيءٌ ذِكْرُهُ مَوكولٌ إليهِ ، و إنَّ رسولَ اللّه ِ صلى الله عليه و آله عَهِدَ إليَّ أن لا اُخْبِرَ بهِ إلاّ الحسنَ و الحُسينَ .
امام على عليه السلام ـ آنگاه كه عبد اللّه بن حارث از ايشان پرسيد: از رخدادهاى پس از قائم خودتان به من خبر دهيد؟ ـ فرمود : اى پسر حارث! سخن گفتن از اين موضوع، به خود او وا گذار شده است و پيامبر خدا صلى الله عليه و آله به من سفارش فرمود كه در اين باره به كسى، جز حسن و حسين، چيزى نگويم.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :الإيمانُ أصلُ الحقّ ، و الحقُّ سبيلُ الهُدى ، و سَيفُهُ جامعُ الحِلْيَةِ ، قَديمُ العُدَّةِ ، الدُّنيا مِضْمارُهُ ··· .
امام على عليه السلام :ايمان، ريشه حق است و حق، راه هدايت، شمشير ايمان؛ شمشيرى است مرصّع و هميشه آماده، كه دنيا ميدان تمرين آن است.
عنه عليه السلام :بالإيمان يُسْتَدَلُّ علَى الصّالحاتِ و بالصّالحاتِ يُسْتَدَلُّ علَى الإيمانِ ، و بالإيمانِ يُعْمَرُ العِلمُ .
امام على عليه السلام :از ايمان، راه به سوى كارهاى شايسته برده مى شود و از كارهاى شايسته راه به سوى ايمان و با ايمان است كه علم آباد مى شود.
امام على عليه السلام :ايمان، برترين امانت هاست.