عنه عليه السلام ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ : اِحتَرِس مِن ذِكرِ العِلمِ عِندَ مَن لا يَرغَبُ فيهِ ، و مِن ذِكرِ قَديمِ الشَّرَفِ عِندَ مَن لا قَديمَ لَهُ ؛ فَإِنَّ ذلِكَ مِمّا يُحقِدُهُما عَلَيكَ .
امام على عليه السلام ـ چنان كه در حكمت هاى منسوب به ايشان آمده ـ فرمود : از ياد كردِ علم نزد آن كه بدان اشتياق ندارد ، بپرهيز ، و از ياد كردِ آن كه داراى شرافت ديرينه است ، نزد آن كه در شرافتْ ديرينه اى ندارد ، اجتناب كن كه باعث كينه جويى او نسبت به تو مى شود.
امام على عليه السلام : حكيمان ، چون حكمت را به نااهل آن سپردند ، آن را ضايع كردند.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : أ تُحِبّونَ أن يُكَذَّبَ اللّه ُ و رَسولُهُ ؟ ! حَدِّثُوا النّاسَ بِما يَعرِفونَ ، و أمسِكوا عَمّا يُنكِرونَ .
امام على عليه السلام : آيا دوست داريد كه خدا و رسولش مورد تكذيب قرار گيرند؟ براى مردم آنچه را مى پذيرند ، بازگو كنيد و از گفتن آنچه انكارش مى كنند ، پرهيز نماييد.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : لَيسَ كُلُّ العِلمِ يَستَطيعُ صاحِبُ العِلمِ أن يُفَسِّرَهُ لِكُلِّ النّاسِ ؛ لِأَنَّ مِنهُمُ القَوِيَّ وَ الضَّعيفَ ، و لِأَنَّ مِنهُ ما يُطاقُ حَملُهُ و مِنهُ ما لا يُطاقُ حَملُهُ ، إلاّ مَن يُسَهِّلُ اللّه ُ لَهُ حَملَهُ و أعانَهُ عَلَيهِ مِن خاصَّةِ
أولِيائِهِ .
امام على عليه السلام : هر علمى چنان نيست كه صاحب آن بتواند آن را براى تمام مردم تبيين كند ؛ زيرا برخى از مردم [در عقل ]قوى و برخى ضعيف اند ، و برخى دانش ها قابل تحمّل و بعضى غير قابل تحمّل اند، مگر براى آن كه از اولياى مخصوص خداوند باشد كه خدا شنيدن آن را برايش آسان كند و او را در اين كار ، كمك رساند.
عنه عليه السلام ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ : لا تُعامِلِ العامَّةَ في ما اُنعِمَ بِهِ عَلَيكَ مِنَ العِلمِ كَما تُعامِلُ الخاصَّةَ . وَ اعلَم أنَّ للّه ِِ سُبحانَهُ رِجالاً أودَعَهُم أسرارا خَفِيَّةً ، و مَنَعَهُم عَن إشاعَتِها . وَ اذكُر قَولَ العَبدِ الصّالِحِ لِموسى ـ و قَد قالَ لَهُ : «هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا» .
، قالَ : «إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِىَ صَبْرًا * وَ كَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا » .
.
امام على عليه السلام ـ چنان كه در حكمت هاى منسوب به ايشان آمده ـ فرمود : با عموم مردم در نعمت علم كه به تو ارزانى شده ، به سان خواصّ آنان برخورد نكن ، و بدان كه خداوند ، بندگانى دارد كه رازهاى نهانى را به آنان وا گذاشته و آنان را از انتشارش باز داشته است ؛ و سخن عبد صالح به موسى[ عليه السلام ]را به ياد آر كه وقتى موسى[ عليه السلام ]به او گفت : «آيا تو را به شرط اين كه از بينشى كه آموخته شده اى به من ياد دهى ، پيروى كنم؟» ، آن عبد صالح در پاسخش گفت : «تو هرگز نمى توانى همپاى من صبر كنى ؛ و چگونه مى توانى بر چيزى كه به شناخت آن احاطه ندارى صبر كنى؟».
عنه عليه السلام : خالِطُوا النّاسَ بِما يَعرِفونَ ، و دَعوهُم مِمّا يُنكِرونَ ،و لا تَحمِلوهُم عَلى أنفُسِكِم و عَلَينا ؛ إنَّ أمرَنا صَعبٌ مُستَصعَبٌ لا يَحتَمِلُهُ إلاّ مَلَكٌ مُقَرَّبٌ ، أو نَبِيٌّ مُرسَلٌ ، أو عَبدٌ قَدِ امتَحَنَ اللّه ُ قَلبَهُ لِلإِيمانِ .
امام على عليه السلام : با مردم طبق آنچه مى پذيرند ، برخورد كنيد ، و از آنچه انكارش مى كنند ، اجتناب نماييد، و بار آنان را بر دوش خود يا ما نگذاريد ؛ زيرا امر ما دشوار و پيچيده است كه جز فرشته اى مقرّب يا پيامبرى فرستاده شده يا بنده اى كه خداوند ، دل او را به ايمان آزموده باشد ، تاب تحمّل آن را ندارد.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ فِي الحِكَمِ المَنسوبَةِ إلَيهِ ـ : مَن لَم يَنشَط لِحَديثِكَ فَارفَع عَنهُ مُؤنَةَ الاِستِماعِ مِنكَ .
امام على عليه السلام ـ چنان كه در حكمت هاى منسوب به ايشان آمده ـ فرمود : هر كس كه براى سخن تو نشاط نشان ندهد ، زحمت شنيدن سخنت را از او بردار.
عنه عليه السلام : إنَّ لِلقُلوبِ شَهوَةً و إقبالاً و إدبارا ، فَائتوها مِن قِبَلِ شَهوَتِها و إقبالِها ؛ فَإِنَّ القَلبَ إذا اُكرِهَ عَمِيَ .
امام على عليه السلام : دل ها داراى ميل، اقبال و اِدبارند . شما از رهگذر ميل و اقبال آن ، بدان راه يابيد، كه اگر دل به كارى وادار شود ، كور مى شود.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ في ذِكرِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ـ : طَبيبٌ دَوّارٌ بِطِبِّهِ ، قَد أحكَم مَراهِمَهُ ، و أحمى مَواسِمَهُ ، يَضَعُ ذلِكَ حَيثُ الحاجَةُ إلَيهِ ؛ مِن قُلوبٍ عُميٍ ، و آذانٍ صُمٍّ ، و ألسِنَةٍ بُكمٍ ، مُتَتَبِّعٌ بِدَوائِهِ مَواضِعَ الغَفلَةِ و مَواطِنَ الحَيرَةِ .
.
امام على عليه السلام ـ در توصيف پيامبر صلى الله عليه و آله ـ فرمود : [او ]طبيبى بود در گردش . مرهم هاى خود را به محكمى به كار مى بست ، و داغ هاى خود را به جا مى نهاد ، و هر آن جا كه نياز بود ، به كار مى بست ، اعم از : دل هاى كور و گوش هاى كر و زبان هاى نا گويا . با دواى خود ، در پى جايگاه هاى غفلت و مكان هاى سرگردانى مى گشت .
امام على عليه السلام : وقتى براى گفتار ، زمان مناسبى نمى بينى ، سخن مگو.