حديث و آيات:
        احتجاج امام در موضوع دو حَكَم
        
        
            الإمامُ عليٌّ عليه  السلام  ـ  و قد قامَ إليه رجُلٌ مِن 
 أصْحابِهِ فقالَ : نَهَيْتَنا عَنِ الحُكومَةِ ثُمَّ أمَرْتَنا بِها، فلَم نَدْرِ أيَّ الأمْرَيْنِ أرْشَدَ ! فصَفَقَ عليه  السلام إحْدى يَدَيْهِ على الاُخْرى ، ثُمَّ قالَ  ـ : هذا جَزاءُ مَن تَرَكَ العُقْدَةَ ، أمَا و اللّه ِ لَو أنّي حِينَ أمَرْتُكُم بهِ حَمَلْتُكُم على المَكْروهِ الّذي يَجْعَلُ اللّه ُ فيهِ خَيْرا ـ فإنِ اسْتَقَمْتُم هَدَيْتُكُم ، و إنِ اعْوَجَجْتُم قَوّمْتُكُم ، و إنْ أبَيْتُم تَدارَكْتُكُم ـ لَكانَتِ الوُثْقى ، و لكِنْ بِمَنْ؟! و إلى مَنْ ؟! .
		        
        
            امام على عليه  السلام   ـ  وقتى كه يكى از اصحابش برخاست و به آن حضرت عرض كرد : ابتدا ما 
 را از پذيرفتن حكميت باز داشتى و سپس دستور دادى آن را بپذيريم . نمى دانيم كدام يك درست تر است ؟ و حضرت دست بر دست زد  ـ  فرمود : اين [حيرت و سرگشتگى ]سزاى كسى [چون شما] است كه رأى درست را [كه همان رأى من يعنى نهى از پذيرش حكميت بود ]رها كرده است ؛ به خدا سوگند، اگر آنگاه كه به شما فرمان [جنگ با معاويه ]دادم ، شما را به كارى ناخوشايند وا مى داشتم ـ كه خدا خيرى در آن نهاده بود و چون پايدار مى مانديد هدايتتان  مى كردم و اگر كج مى رفتيد راستتان مى كردم و اگر سر باز مى زديد مجبورتان مى كردم ـ البته آن روش اطمينان بخش تر بود، اما به كمك چه كسى و يارى خواستن از كه؟!