امام على عليه السلام : دنيا دوستى، موجب طمعكارى مى شود .
امام على عليه السلام : دنيا دوست، براى ديگران جمع مى كند .
عنه عليه السلام : المُستَمتِعونَ بالدنيا تَبكِي قلوبُهُم و إنْ فَرِحُوا ، و يَشتَدُّ مَقتُهُم لأنفُسِهم و إنِ اغتَبَطُوا ببعضِ ما مِنها رُزِقُوا .
امام على عليه السلام : برخوردارانِ از دنيا دلهايشان گريان است، هرچند [به ظاهر] شاد باشند ، از خويشتن سخت بيزارند ، هر چند به سبب پاره اى از آنچه در دنيا نصيبشان شده است ، خوشحال باشند .
عنه عليه السلام : لِحُبِّ الدنيا صُمَّتِ الأسماعُ عن سَماعِ الحكمةِ ، و عَمِيَتِ القلوبُ عن نُور البَصيرةِ .
امام على عليه السلام : به سبب دنيا دوستى است كه گوشها از شنيدن حكمت كر شده و دلها از ديدن نور بصيرت كور گشته است .
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : أ لاَ حُرٌّ يَدَعُ هذهِ اللُّماظَةَ لأهلِها ؟! إنّهُ لَيسَ لأنفُسِكُم ثَمَنٌ إلاّ الجنّةَ فلا تَبِيعُوها إلاَّ بِها .
امام على عليه السلام : آيا آزاده اى پيدا نمى شود كه اين خرده ريزه هاى لاى دندانها (دنيا) را براى اهلش وا گذارد؟ بدانيد كه جانهاى شما را بهايى جز بهشت نيست، پس آنها را جز به اين بها مفروشيد.
عنه عليه السلام : هؤلاءِ أنبياءُ اللّه ِ و أصفياؤهُ ، تَنَزَّهُوا عَنِ الدنيا ، و زَهِدُوا فيما زَهَّدَهُم اللّه ُ جلّ ثناؤهُ فيهِ مِنها ، و أبغَضُوا ما أبغَضَ ، و صَغَّرُوا ما صَغَّرَ .
امام على عليه السلام : اين پيامبران و برگزيدگان خدا از [آلوده شدن به] دنيا رستند و در آنچه از دنيا ، كه خداوند به زهدشان فرا خوانده بود ، زهد ورزيدند و آنچه را خدا دشمن داشت ، دشمن داشتند و آنچه را او خُرد شمرد ، خُرد شمردند .
عنه عليه السلام : لقد كانَ في رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله كافٍ لكَ في الاُسوَةِ ، و دليلٌ لكَ على ذَمِّ الدنيا و عَيبِها ، و كَثرَةِ مَخازِيها و مَساوِيها ، إذ قُبِضَتْ عَنهُ أطرافُها ، و وُطِّئَتْ لِغيرِهِ أكنافُها ، و فُطِمَ عن رَضاعِها ، و زُوِيَ عن زَخارِفِها ···
فَتَأسَّ بنبيِّكَ الأطيَبِ الأطهَرِ صلى الله عليه و آله ، فإنَّ فيهِ اُسوَةً لِمَن تَأسَّى ، و عَزاءً لِمَن تَعَزَّى ،
و أحَبُّ العِبادِ إلَى اللّه ِ المُتَأسِّي بنبِيِّهِ ، و المُقْتَصُّ لِأثَرِهِ
قَضَمَ الدنيا قَضْماً ، و لَم يُعِرْها طَرْفاً ، أهضَمُ أهْلِ الدنيا كَشْحاً ، و أخمَصُهُم مِنَ الدنيا بَطناً ، عُرِضَتْ علَيهِ الدنيا فَأبَى أنْ يَقبَلَها ، و عَلِمَ أنَّ اللّه َ سبحانَهُ أبغَضَ شيئاً فَأبغَضَهُ ، و حَقَّرَ شَيئاً فَحَقَّرَهُ ، و صَغَّرَ شيئاً فَصَغَّرَهُ ، و لَو لَم يَكُنْ فينا إلاّ حُبُّنا ما أبغَضَ اللّه ُ و رسولُهُ و تَعظيمُنا ما صَغَّرَ اللّه ُ و رسولُهُ لكَفَى بهِ شِقاقاً للّه ِِ ، و مُحادَّةً عن أمرِ اللّه ِ
و لقد كانَ صلى الله عليه و آله يَأكُلُ علَى الأرضِ ، و يَجلِسُ جِلسَةَ العبدِ ، و يَخصِفُ بيدِهِ نَعلَهُ ، و يَرقَعُ بيدِهِ ثوبَهُ ، و يَركَبُ الحمارَ العاريَ ، و يُردِفُ خَلفَهُ ، و يكونُ السِّترُ على بابِ بيتِهِ فتكونُ فيهِ التَّصاويرُ ، فيقولُ : يا فلانةُ ـ لإِحدى أزواجِهِ ـ غَيِّبِيهِ عَنِّي ، فَإِنّي إذا نَظَرتُ إلَيهِ ذَكَرتُ الدنيا و زَخَارِفَها
فَأعرَضَ عنِ الدنيا بقلبِهِ ، و أماتَ ذِكرَها من نفسِهِ ، و أحَبَّ أن تَغِيبَ زينتُها عن عَينِهِ ، لكي لا يَتّخِذَ منها رِياشاً و لا يَعتقِدَها قَرارا ، و لا يَرجوَ فيها مُقاماً
فَأخرَجَها مِنَ النَّفسِ ، و أشخَصَها عن
القلبِ ، و غَيَّبَها عنِ البَصَرِ ، و كَذلكَ مَن أبغَضَ شَيئاً أبغَضَ أن يَنظُرَ إلَيهِ ، و أن يُذكَرَ عِندَهُ
و لقد كانَ في رسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ما يَدُلُّكَ على مَساوِئِ الدنيا و عُيوبِها ، إذ جاعَ فيها مع خاصَّتِهِ ، و زُوِيَتْ عَنهُ زَخارِفُها مَع عظيمِ زُلفَتِهِ ، فَلْيَنظُر ناظِرٌ بعقلِهِ ، أكرَمَ اللّه ُ محمّداً بذلكَ أم أهانَهُ ؟ فإنْ قالَ : أهانَهُ فقد كَذَبَ و اللّه ِ العظيمِ بالإفكِ العظيمِ، و إنْ قال : أكرَمَهُ فَلْيَعلَمْ أنَّ اللّه َ قد أهانَ غيرَهُ حيثُ بَسَطَ الدنيا لَهُ ، و زَواها عن أقرَبِ الناسِ مِنهُ
فَتَأسّى مُتَأسٍّ بِنَبِيِّهِ ، و اقتَصَّ أثَرَهُ ، و وَلَجَ مولَجَهُ ، و إلاّ فلا يَأمَنِ الهَلَكَةَ ، فإنَّ اللّه َ جَعَلَ محمّداً صلى الله عليه و آله عَلَماً للسّاعَةِ ، و مُبَشِّراً بالجَنَّةِ ، و مُنذِراً بالعُقوبةِ ، خَرَجَ مِنَ الدنيا خَميصاً ، و وَرَدَ الآخرةَ سَليماً
لَم يَضَع حَجَراً على حَجَرٍ حتّى مَضى لسبيلِهِ ، و أجابَ داعيَ ربِّهِ ، فما أعظَمَ مِنّةَ اللّه ِ عِندَنا حِينَ أنعَمَ علَينا بِهِ سَلَفاً نَتَّبِعُهُ و قائداً نَطَأُ عَقِبَهُ .
امام على عليه السلام : سرمشق بودن پيامبر خدا صلى الله عليه و آله براى تو كافى است و راهنمايى است براى اين كه به نكوهيدگى و ننگين بودن دنيا و فراوانى رسواييها و بديهايش پى برى ؛ چه آن كه، دنيا از آن حضرت گرفته شد و براى ديگران فراهم گشت و از شير [مادر] دنيا گرفته شد و از زيباييها و زخارف آن دور گشت . . . پس به پيامبر پاك و پاكيزه ات اقتدا كن ؛ كه آن حضرت براى كسى كه بخواهد از كسى سرمشق گيرد، سرمشق است و براى كسى كه بخواهد به كسى منسوب باشد، بهترين است . و محبوبترين بندگان نزد خداى متعال كسى است كه به
پيامبر او اقتدا كند و از او پيروى نمايد
او لقمه دنيا را با اطراف دندان مى خورْد (به اندازه ضرورت از دنيا برمى گرفت) و گوشه چشمى هم به دنيا نداشت ، پهلوهايش از همه لاغرتر و شكمش از همه گرسنه تر بود، دنيا به او پيشنهاد شد اما از پذيرفتن آن سر باز زد، و [هرگاه] دانست كه خداوند سبحان، چيزى را دشمن دارد، او هم آن را دشمن گرفت، و چيزى را خوار دارد، او هم خوارش داشت و چيزى را خُرد شمارد او هم خُرد شمرد . اگر در ما هيچ [عيبى ]نبود، جز همين كه آنچه را خدا و پيامبرش دشمن مى دارند دوست مى داريم، و آنچه را خدا و پيامبرش خُرد شمرده اند بزرگ و با ارزش مى شماريم ، همين خود براى مخالفت ما با خدا و سرپيچى از فرمانش كافى بود
[رسول خدا صلى الله عليه و آله ] روى زمين [مى نشست و ]غذا مى خورد و همچون بردگان مى نشست ، با دست خود كفشش را مى دوخت و جامه اش را وصله مى زد و بر الاغ بى پالان سوار مى شد و پشت سر خود شخص ديگرى را هم سوار مى كرد . پرده اى با نقش و نگار بر در خانه اش آويخته ديد، به يكى از همسرانش گفت : اى زن! اين پرده را از جلو چشم من بردار؛ زيرا هرگاه به آن مى نگرم، به ياد دنيا و زرق و برق آن مى افتم
او از ته دل از دنيا روى برتافت و نام و ياد آن را در جانش ميراند و دوست داشت كه زيب و زيور دنيا از جلو چشمش دور باشد ، تا از آن جامه زيبايى تهيه نكند و آن را جاى آرامش نداند و اميد ماندن هميشگى در آن نداشته باشد.
پس ، دنيا را از جان خود بيرون راند و از دلش دور كرد و از چشمانش پنهان ساخت . آرى، اينچنين است كسى كه چيزى را دشمن بدارد، از نگاه كردن به آن و از اين كه ياد و نام آن در حضورش برده شود، نفرت دارد
راه و رسم [نيك] رسول خدا صلى الله عليه و آله تو را رهنمون مى شود كه بديها و عيبهاى دنيا را ببينى ؛ چه ، او و نزديكانش ، در دنيا هميشه گرسنه بودند و با اين كه مقام و منزلت عظيمى داشت، زيب و زيورهاى دنيا از او دور نگه داشته شد ؛ پس هر بيننده اى ، بايد با ديده خِرد خود بنگرد و ببيند كه آيا خداوند با اين كار ، محمّد را تكريم كرد يا تحقير؟ اگر بگويد : او را تحقير كرده است ، سوگند به خداوند بزرگ كه دروغ گفته و بهتان بزرگى زده است و اگر بگويد : او را گرامى داشته است ، پس بداند كه خداوند ديگران را خوار و حقير كرده است كه دنيايى را كه از نزديكترين و مقرّبترين افرادِ خود باز گرفته، براى آنان گسترده است
پس ، آن كه خواهان پيروى است، از پيامبر خود سرمشق گيرد و گام در جاى گامهاى او گذارد و هر جا كه او درآمده است، درآيد و گر نه از تباه شدن ايمن نباشد ؛ زيرا خداوند، محمّد صلى الله عليه و آله را نشانه قيامت قرار داد و بشارت دهنده بهشت و بيم دهنده از كيفر و عقوبت . او با شكم گرسنه از دنيا رفت و با سلامت به آخرت قدم گذاشت . تا زمانى كه عمرش به سر آمد و دعوت پروردگارش را اجابت كرد سنگى روى سنگ نگذاشت . چه منّت بزرگى خداوند بر ما نهاده كه نعمت وجود آن حضرت را به ما ارزانى داشت كه پيشرُوى است كه ما پيرو اوييم و پيشگامى است كه گام در جاى گام او مى نهيم .
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : و اللّه ِ ما دُنياكُم عِندي إلاّ كَسَفَرٍ على مَنهَلٍ حَلُّوا إذ صاحَ بهِم سائقُهُم فارتَحَلُوا ، و لا لَذاذَتُها في عَيني إلاّ كَحَميمٍ أشرَبُهُ غَسّاقاً ، وَ عَلْقَمٍ أتَجرَّعُهُ زُعاقاً ، وَ سُمِّ أفْعى اُسقاهُ دِهاقاً ، وَ قِلادَةٍ من نارٍ اُوهَقُها خِناقاً
وَ لقد رَقَعْتُ مِدرَعَتي هذهِ حتّى استَحيَيتُ مِن راقِعِها ، وَ قالَ لي : اقْذِفْ بِها قَذفَ الاُتُن ، لا يَرتَضِيها لِيرقَعَها ، فقُلتُ لَهُ : اغْرُبْ عَنّي ، فَعِندَ الصَّباحِ يُحمَدُ القَومُ السُّرى ، وَ تَنجَلي عَنّا عُلالاتُ الكَرى .
امام على عليه السلام : به خدا سوگند ، دنياى شما در نظر من به چيزى نمى ماند ، جز كاروانى كه در آبشخورى فرود آمده باشد و ناگهان كاروان سالار آنها بانگ رحيل برآورد و آنها بى درنگ كوچ كنند ؛ و لذّتهاى آن در نگاه من چيزى نيست مگر چونان آب جوشان دوزخ كه مى نوشم و چونان شرنگ، كه جرعه جرعه سرمى كشم و همچون زهر مار كه كاسه كاسه مى خورم و همانند گردنبندى از آتش كه به گردنم مى آويزم
من اين جُبّه خود را آنقدر پينه زده ام كه از پينه دوز آن خجالت مى كشم . او به من گفت : اين جبّه را مانند بيرون راندن دراز گوش [از كار افتاده] به دور افكن . و حاضر نشد آن را پينه زند . به او گفتم : دور شو از من ، كه بامدادان، شب روان ستوده مى شوند و رنج بي خوابى از ما زدوده مى گردد .
امام على عليه السلام : به خدا سوگند ، كه دنياى شما در نظر من از استخوان يك خوك در دست جذامى بى ارزشتر است .
امام على عليه السلام : اين دنياى شما نزد من از آب بينى يك بز هم ناچيزتر است .