الإمامُ عليٌّ عليه السلام : أحمَدُ اللّه َ و أستَعِينُهُ على مَداحِرِ الشَّيطانِ و مَزاجِرِهِ (مَزاحِرِهِ) ، و الاعتِصامِ مِن حَبائلِهِ و مَخاتِلِهِ .
امام على عليه السلام : خدا را مى ستايم و در امورى كه باعث راندن و دور كردن شيطان و محفوظ ماندن از دامها و نيرنگهايش مى شود ، از او يارى مى طلبم .
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : ثُمّ أسكَنَ سبحانَهُ آدَمَ دارا أرغَدَ فيها عَيشَهُ ، و آمَنَ فيها مَحَلَّتَهُ ، و حَذَّرَهُ إبليسَ و عَداوَتَهُ ، فاغتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفاسَةً علَيهِ بِدارِ المُقامِ ، و مُرافَقَةِ الأبرارِ ، فَباعَ اليَقينَ بِشَكِّهِ .
امام على عليه السلام : سپس خداوند سبحان ، آدم را در سرايى پر نعمت و امن سكونت داد و او را از ابليس و دشمنى وى بر حذر داشت . پس ، دشمنِ آدم ، چون او را در سراى جاودانى و همدم نيكوكاران مى ديد ، بر وى حسد بُرد و او را فريفت و آدم، يقين را به شكّش فروخت .
امام على عليه السلام : بپرهيزيد از آن دشمنى كه پنهانى در سينه ها نفوذ مى كند و آهسته در گوشها افسون مى دمد .
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ في ذَمِّ أتباعِ الشَّيطانِ ـ : اِتَّخَذُوا الشَّيطانَ لِأمرِهِم مِلاكا ، و اتَّخَذَهُم لَهُ أشراكا ، فَباضَ و فَرَّخَ في صُدُورِهِم ، وَ دَبَّ و دَرَجَ في حُجُورِهم ، فَنَظَرَ بِأعيُنِهِم ، و نَطَقَ بِألسِنَتِهِم ، فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ ، و زَيَّنَ لَهُمُ الخَطَلَ ، فِعلَ مَن قد شَرِكَهُ الشَّيطانُ في سُلطانِهِ ، و نَطَقَ بالباطِلِ عَلى لِسانِهِ ! .
امام على عليه السلام ـ در نكوهش پيروان شيطان ـ فرمود : آنان در كارشان به شيطان تكيه كردند و شيطان هم آنها را دام خود قرار داد . پس در سينه هاى آنان تخم كرد و جوجه گذاشت و بتدريج در خردهاى آنان نفوذ كرد و با چشمهايشان نگريست و با زبانشان سخن گفت ؛ پس آنها را گرفتار خطاها و لغزشها كرد و نادرستى را در نظرشان آراست ؛ كارهاى آنان مانند كار كسى است كه شيطان در قدرتش شريك شده و زبان او را به باطل گويا كرده است!
عنه عليه السلام ـ مِن كتابٍ لَهُ إلى معاويةَ ـ : فإنّكَ مُترَفٌ قد أخَذَ الشَّيطانُ مِنكَ مَأخَذَهُ ، و بَلَغَ فيكَ أمَلَهُ ، و جَرى مِنكَ مَجرَى الرُّوحِ و الدَّمِ .
امام على عليه السلام ـ در نامه خود به معاويه ـ نوشت : تو در ناز و نعمت غرقه گشته اى و شيطان در وجود تو جاى گرفته و در تو به آرزويش رسيده و همچون جان و خون در پيكرت جريان دارد .
عنه عليه السلام : إنّ رَجُلاً كان يَتَعَبَّدُ في صَومَعَةٍ ، و إنَّ امرأةً كانَ لَها إخوَةٌ فَعَرَضَ لَها شَيءٌ
فَأتَوهُ بِها ، فَزَيَّنَت لَهُ نَفسُهُ فَوَقَعَ علَيها ، فَجاءَهُ الشَّيطانُ فقالَ : اُقتُلْها فإنّهُم إن ظَهَرُوا علَيكَ افتَضَحتَ ، فَقَتَلَها و دَفَنَها ، فَجاؤوهُ فَأخَذُوهُ فَذَهَبُوا بهِ ، فَبَينَما هُم يَمشُونَ إذ جاءَهُ الشَّيطانُ فقالَ : إنّي أنا الذي زَيَّنتُ لكَ فاسجُدْ لي سَجدَةً اُنجِيكَ ، فَسَجَدَ لَهُ ، فذلكَ قولُهُ : «كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلإنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِيءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللّه َ رَبَّ العَالَمِينَ » .
امام على عليه السلام : مردى در صومعه اى عبادت مى كرد . زنى بود كه چند برادر داشت . براى آن زن اتفاقى افتاد ، لذا برادرانش او را نزد آن عابد آوردند . عابد وسوسه شد و به آن زن دست درازى كرد . شيطان به سراغ عابد آمد و گفت : او را بكش ؛ زيرا اگر برادرانش متوجّه شوند ، رسوا مى شوى . مرد عابد آن زن را كشت و جسدش را دفن كرد . برادران زن نزد عابد آمدند و او را دستگير كردند و با خود بردند . در حالى كه مى رفتند شيطان به سراغ عابد آمد و گفت : من بودم كه اين عمل را در نظرت آراسته جلوه دادم . اكنون مرا سجده كن تا تو را نجات دهم . عابد هم او را سجده كرد . اين است سخن خداوند كه مى فرمايد : «همچون حكايت شيطان است آن گاه كه به انسان گفت : كافر شو و چون كافر شد شيطان گفت: من از تو بيزارم، من از خدا، پروردگار جهانيان، مى ترسم» .
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : فاحذَرُوا ـ عِبادَ اللّه ِ ـ عَدوَّ اللّه ِ أن يُعدِيَكم بِدائهِ ، و أن يَستَفِزَّكُم بنِدائهِ ، و أن يُجلِبَ علَيكُم بِخَيلِهِ و رَجِلِهِ ، فَلَعَمرِي لقد فَوَّقَ لَكُم سَهمَ الوَعِيدِ، و أغرَقَ إلَيكُم بِالنَّزعِ الشَّديدِ ، و رَماكُم مِن مكانٍ قَريبٍ ، فقالَ : «رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ في الأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» .
قَذْفا بِغَيبٍ بعيدٍ ، و رَجما بظَنٍّ غَيرِ مُصِيبٍ ، صَدَّقَهُ بِهِ أبناءُ الحَمِيَّةِ ، و إخوانُ العَصَبِيَّةِ ، و فُرسانُ الكِبرِ و الجاهِلِيَّةِ .
امام على عليه السلام : اى بندگان خدا! مبادا دشمن خدا (شيطان) شما را به درد خود گرفتار كند، و با فرياد خويش شما را از جا بپراند، و نگرانتان سازد، و سواران و پيادگان خود را عليه شما فراهم آورد . به جان خودم سوگند كه تيرِ تهديد را بر چلّه كمان گذاشته و آن را به طرف شما سخت كشيده است و از نزديك به شما تيراندازى كرده و گفته است : «پروردگارا! به سبب آن كه مرا گمراه كردى در روى زمين بديها را در نظرشان بيارايم و همگان را گمراه كنم» . او از آينده اى دور سخن گفت و گمان نادرستى را اظهار داشت ، اما فرزندان نخوت و برادران عصبيّت و سواران گردنكشى و جاهليّت، ادّعاى او را راست از كار درآوردند .
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : قد أصبَحتُم في زَمَنٍ لا يَزدادُ الخَيرُ فيه إلاّ إدبارا ، و لا الشَّرُّ فيهِ إلاّ إقبالاً ، و لا الشَّيطانُ في هَلاكِ الناسِ إلاّ طَمَعا ، فَهذا أوانٌ قَوِيَت عُدَّتُهُ ، و عَمَّت مَكِيدَتُهُ ، و أمكَنَت فَرِيسَتُهُ .
امام على عليه السلام : شما در روزگارى به سر مى بريد كه نيكى هر چه بيشتر پشت مى كند ، و بدى هر چه بيشتر روى مى آورد ، و شيطان هر چه بيشتر به تباه كردن مردم چشم طمع مى دوزد ؛ پس ، اكنون زمانى است كه اسباب كار او قوّت گرفته و نيرنگش فراگير شده و شكارش در دسترس او قرار گرفته است .
عنه عليه السلام : اللّه َ اللّه َ في عاجِلِ البَغيِ ، و آجِلِ وَ خامَةِ الظُّلمِ ، و سُوءِ عاقِبَةِ الكِبرِ ، فإنّها مَصْيَدَةُ إبليسَ العُظمى ، و مَكِيدَتُهُ الكُبرى .
امام على عليه السلام : خدا را در نظر گيريد، خدا را، از [كيفر زودرس] سركشى در اين جهان و از زيان ستمگرى در آن جهان و از فرجام بد تكبّر ؛ زيرا اينها (سركشى و ستمگرى و كبر) عظيم ترين دام و بزرگترين نيرنگ ابليس است .