امام على عليه السلام : نزديك شدن به خداوند سبحان با درخواست و مسئلت كردن از او [ممكن] است و نزديك شدن به مردم، با ترك درخواست از آنان.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : أبعَدُ ما كانَ العَبدُ مِن اللّه ِ إذا كانَ هَمُّهُ بَطنَهُ و فَرْجَهُ .
امام على عليه السلام : دورترين حالى كه بنده از خداوند دارد، اين است كه همّ و غمش شكم و شرمگاهش باشد.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ لَمّا بَعَثَ مُصَدِّقا مِن الكوفةِ إلى بادِيَتِها ـ : ثُمَّ قُلْ لَهُم : يا عِبادَ اللّه ِ ، أرسَلَني إلَيكُم وليُّ اللّه ِ لاِخُذَ مِنكُم حَقَّ اللّه ِ في أموالِكُم ، فهَل للّه ِِ في أموالِكُم مِن حَقٍّ فَتُؤَدُّونَ إلى وَليِّهِ ؟ فإن قالَ لكَ قائلٌ : لا ، فلا تُراجِعْهُ .
امام على عليه السلام ـ به مأمور جمع آورى زكات كه او را از كوفه به باديه فرستاد ـ فرمود : سپس به باديه نشينان بگو: اى بندگان خدا! ولىِّ خدا، مرا به سوى شما فرستاده است، تا حقّ خدا در اموالتان را از شما بگيرم. آيا در اموال خود حقّى از آن خدا هست تا آن را به ولىِّ خدا بپردازيد؟ اگر كسى به تو گفت: نه، ديگر به او رجوع مكن.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : مَن أقَرَّ بحَدٍّ على تَخويفٍ أو حَبسٍ أو ضَربٍ لم يَجُزْ ذلكَ علَيهِ و لا يُحَدُّ .
امام على عليه السلام : هر كه به سبب تهديد يا بازداشت يا شكنجه به گناهى كه حدّ دارد اقرار كند، اقرارش پذيرفته نيست و حدّ بر او جارى نمى شود.
امام على عليه السلام : كسى كه بر اثر شكنجه يا زندانى شدن يا ترساندن و يا تهديد اقرار كند، حدّى بر او جارى نمى شود.
امام على عليه السلام : هر كه به خدا وام دهد، خداوند به او پاداش دهد.
عنه عليه السلام : مَن تَوَكَّلَ علَيهِ كَفاهُ ، و مَن سَألَهُ أعطاهُ ، و مَن أقرَضَهُ قَضاهُ ، و مَن شَكَرَهُ جَزاهُ .
امام على عليه السلام : هر كه به خدا توكل كند، خداوند كفايتش كند و هر كه از خدا بخواهد، خداوند به او عطا كند و هر كه به خدا وام دهد، خداوند آن را باز پس دهد و هر كه خدا را سپاس گويد، خداوند به او پاداش دهد.
عنه عليه السلام : قد قالَ اللّه ُ سبحانَهُ: «إن تَنْصُرُوا اللّه َ يَنصُرْكُم و يُثَبِّتْ أقْدامَكُم» .
و قالَ تعالى : «مَن ذا الذي يُقرِضُ اللّه َ قَرْضا حَسَنا فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَرِيمٌ» فلم يَستَنصِرْكُم مِن ذُلٍّ ، و لم يَستَقرِضْكُم مِن قُلٍّ ، اِستَنصَرَكُم و لَهُ جُنودُ السَّماواتِ و الأَرضِ و هُو العَزيزُ الحَكيمُ .
··· و إنّما أرادَ أن «يَبْلُوَكُم أيُّكُم أحْسَنُ عَمَلاً» .
.
امام على عليه السلام : خداوند سبحان فرموده است: «اگر خدا را يارى دهيد، شما را يارى دهد و گامهايتان را استوار گرداند» و فرموده است: «كيست آن كس، كه به خدا وامى نيكو دهد تا براى وى دو چندانش گرداند و او را پاداش خوش باشد؟» اما او از روى ناتوانى و خوارى از شما يارى نخواسته و به سبب تنگدستى از شما وام خواهى نكرده است. از شما يارى خواسته است در حالى كه لشكرهاى آسمانها و زمين از آنِ اوست و او مقتدرِ حكيم است··· در حقيقت خواسته است «شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوتر عمل مى كنيد».
عنه عليه السلام ـ في وصيَّتِهِ لابنِهِ الحسنِ عليهما السلام ـ : و إذا وَجَدتَ مِن أهلِ الفاقَةِ مَن يَحمِلُ لكَ زادَكَ إلى يَومِ القِيامَةِ فَيُوافِيكَ بهِ غَدا حيثُ تَحتاجُ إلَيهِ فاغتَنِمْهُ و حَمِّلْهُ إيّاهُ ، و أكثِرْ مِن تَزويدِهِ وَ أنتَ قادِرٌ علَيهِ فلَعلَّكَ تَطلُبُهُ فلا تَجِدُهُ ، و اغتَنِمْ مَنِ استَقرَضَكَ في حالِ غِناكَ ، لِيَجعَلَ قَضاءَهُ لكَ في يَومِ عُسرَتِكَ .
امام على عليه السلام ـ در سفارش به فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام ـ فرمود : اگر تهيدستى ديدى كه توشه تو را تا روز قيامت برايت به دوش كشد و فردا هنگامى كه به آن توشه نياز دارى آن را تحويل تو دهد، وجود او را غنيمت دان و توشه خويش را بر دوش او نِه و تا جايى كه مى توانى اين بار توشه را زياد كن؛ زيرا ممكن است كه دگر باره او را بجويى و نيابى. اگر توانگر بودى و كسى از تو وامى خواست، وجود او را غنيمت دان تا در روز تنگدستى آن را به تو باز پس دهد.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ لمّا سَألَهُ النبيُّ صلى الله عليه و آله عن أعجَبِ ما وَرَدَ علَيهِ في اليَمنِ ـ : أتاني قَومٌ قد تَبايَعُوا جاريَةً فَوَطِئها جَميعُهُم في طُهرٍ واحِدٍ ، فَوَلَدَت غُلاما فاحتَجُّوا فيهِ كُلُّهُم يَدَّعِيهِ ، فَأسهَمتُ بَينَهُم ، فَجَعَلتُهُ للّذي خَرَجَ سَهمُهُ و ضَمِنتُهُ نَصيبَهُم ، فقالَ رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : ليسَ مِن قَومٍ تَنازَعُوا ثُمّ فَوَّضُوا أمرَهُم إلَى اللّه ِ إلاّ خَرَجَ سَهمُ المُحِقِّ .
امام على عليه السلام ـ در پاسخ به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كه پرسيد: شگفت ترين چيزى كه در يمن با آن مواجه شدى چه بود؟ ـ فرمود : جمعى نزد من آمدند كه كنيزى [به شركت ]خريده بودند و همه آنها در يك طُهر (دوره پاكى) با او همبستر شده بودند و آن كنيز پسرى به دنيا آورده بود و اينان بر سر آن پسر بچه با هم اختلاف داشتند و هر يك مدّعى بود كه فرزند اوست. من ميان آنها قرعه زدم و فرزند را متعلّق به كسى دانستم كه قرعه به نامش در آمد و او را ضامن [پرداخت ]سهم ديگران قرار دادم. رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: هيچ گروهى نيستند كه [در چنين مواردى ]با هم اختلاف پيدا كنند و حل مشكل خود را با كشيدن قرعه به خدا وا گذارند، مگر اين كه قرعه به نام صاحب حق بيرون آيد.