الإمامُ عليٌّ عليه السلام : ليسَ في أطباقِ السَّماءِ مَوضِعُ إهابٍ إلاّ و علَيهِ مَلَكٌ ساجِدٌ ، أو ساعٍ حافِدٌ ، يَزدادونَ على طُولِ الطّاعَةِ برَبِّهِم عِلما ، و تَزدادُ عِزّةُ ربِّهِم في قُلوبِهِم عِظَما .
امام على عليه السلام : در طبقات آسمان ها جايى به اندازه تخته پوستى وجود ندارد، مگر اينكه بر آن فرشته اى سجده كنان است، يا [در خدمت ]كوشا و چالاك. بر اثر طاعت دراز مدّت ، علم و معرفت آنها نسبت به پروردگارشان افزون مى شود و عزّت و اقتدار پروردگارشان در دل هاى آنها پر شكوهتر مى گردد.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ في صفَةِ الملائكةِ ـ : هُم أعلَمُ خَلقِكَ بكَ ، و أخوَفُهُم لكَ ، و أقرَبُهُم مِنكَ، لَم يَسكُنوا الأصلابَ ، و لَم يُضَمَّنوا الأرحامَ ، و لَم يُخلَقوا مِن ماءٍ مَهينٍ ، و لَم يَتشَعَّبْهُم رَيبُ المَنونِ ، و إنّهُم على مَكانِهِم مِنكَ ، و مَنزِلَتِهِم عِندَكَ ، و استِجماعِ أهوائهِم فيكَ ، و كَثرَةِ طاعَتِهِم لكَ ، و قِلَّةِ
غَفلَتِهِم عن أمرِكَ ، لَو عايَنوا كُنهَ ما خَفِيَ علَيهِم مِنكَ لَحَقَّروا أعمالَهُم .
امام على عليه السلام ـ در وصف فرشتگان ـ فرمود : آنان داناترين آفريدگانت به تو هستند و ترسانترين آنها از تو و نزديكترينشان به تو. در پشتها[ى نرينگان] نبوده و در زهدان ها جاى نداشته اند. از آبى پست آفريده نشده اند و حوادث روزگار آنها را پريشان نساخته است. آنان با همه مقام و منزلتى كه نزد تو دارند و با اينكه همه وجودشان عشق به توست و با وجود طاعت بسيارشان از تو و كمى غفلتشان از امر تو، اگر حقيقت و كنه آنچه را كه از تو بر آنان پوشيده است مشاهده كنند، بى گمان اعمال خود را كوچك خواهند شمرد.
عنه عليه السلام ـ أيضا ـ : ملائكةٌ خَلَقتَهُم و أسكَنتَهُم سَماواتِكَ ، فلَيس فيهِم فَترَةٌ ، و لا عِندَهُم غَفلَةٌ ، و لا فيهِم مَعصيَةٌ ، هُم أعلَمُ خَلقِكَ بكَ ، و أخوَفُ خَلقِكَ مِنكَ ، و أقرَبُ خَلقِكَ إلَيكَ ، و أعمَلُهُم بطاعَتِكَ، لا يَغشاهُم نَومُ العُيونِ، و لا سَهوُ العُقولِ ، و لا فَترَةُ الأبدانِ ، لم يَسكُنوا الأصْلابَ ، و لَم تَتَضَمّنْهُمُ .
الأرْحامُ ، و لَم تَخلُقْهُم مِن ماءٍ مَهينٍ ، أنشأتَهُم إنشاءً فأسكَنتَهُم سَماواتِكَ .
امام على عليه السلام ـ در وصف فرشتگان ـ فرمود: فرشتگانى كه آنان را بيافريدى و در آسمان هاى خود جايشان دادى. در آنها نه سستى است و نه غفلتى و نه نافرمانى و نه معصيتى. آنان داناترين آفريدگانت نسبت به تو هستند و ترسانترين مخلوقاتت از تو و نزديكترين آفريدگانت به تو و عمل كننده ترين آنها به طاعت تو. نه خوابِ چشم ها، آنان را فرا مى گيرد و نه سهو و اشتباهِ خردها و نه سستىِ بدنها. در پشت ها[ى پدران ]نبوده اند و در زهدان ها جاى نداشته اند. آنان را از آبى پست نيافريده اى، [بلكه ]يكباره پديدشان آوردى و آن گاه در آسمان هاى خود جايشان دادى.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : ثُمّ فَتَقَ ما بينَ السَّماواتِ العُلا ، فمَلأهُنَّ أطوارا مِن مَلائكتِهِ : مِنهُم سُجودٌ لا يَركَعونَ ، و رُكوعٌ لا يَنتَصِبونَ ، و صافُّونَ لا يَتَزايَلونَ ، و مُسَبِّحونَ لا يَسأمونَ ، لا يَغشاهُم نَومُ العُيونِ ، و لا سَهوُ العُقولِ ، و لا فَترَةُ الأبدانِ ، و لا غَفلَةُ النِّسيانِ
و مِنهُم اُمَناءُ على وَحيهِ و ألسِنَةٌ إلى رُسُلِهِ ، و مُختَلِفونَ (مُتَرَدِّدونَ) بِقَضائهِ و أمرِهِ
و مِنهُمُ الحَفَظَةُ لعِبادِهِ ، و السَّدَنَةُ لأبوابِ جِنانِهِ
و مِنهُمُ الثّابِتَةُ في الأرَضِينَ السُّفلى
أقدامُهُم ، و المارِقَةُ مِن السَّماءِ العُليا أعناقُهُم ، و الخارِجَةُ مِن الأقطارِ أركانُهُم، و المُناسِبَةُ لِقَوائمِ العَرشِ أكتافُهُم، ناكِسَةٌ دُونَهُ أبصارُهُم ، مُتَلفِّعونَ تَحتَهُ بأجنِحَتِهم ، مَضروبَةٌ بينَهُم و بينَ مَن دُونَهُم حُجُبُ العِزَّةِ و أستارُ القُدرَةِ ، لا يَتَوَهَّمونَ ربَّهُم بالتَّصويرِ ، و لا يُجْرونَ عَليهِ صِفاتِ المَصنوعينَ (المَخلوقينَ) ، و لا يَحُدُّونَهُ بالأماكِنِ، و لا يُشيرونَ إلَيهِ بالنَّظائرِ .
امام على عليه السلام : سپس ميان آسمان هاى برين را بشكافت و آن گاه آن شكاف ها را با فرشتگان گوناگون خود پر كرد. برخى از آنها كارشان سجده است و ركوع نمى كنند و برخى همواره در ركوعند و قامت راست نمى كنند. برخى صف كشيده اند و از جاى نمى جنبند. برخى تسبيح گويانند و به ستوه نمى آيند. نه خوابِ ديدگان آنها را فرا مى گيرد و نه سهو و اشتباهِ خردها و نه ضعف و سستىِ بدنها و نه غفلتِ برخاسته از فراموشى
دسته اى از آنها امينانى بر وحى اويند و زبان هايى به سوى پيامبرانش و با حكم و فرمان او آمد و شد مى كنند [يا براى ارسال فرمان و حكم حق در رفت و آمدند]
دسته اى ديگر از آنها نگهبانان بندگان اويند و دربانان درهاى بهشتش.
برخى از آنها پاهايشان در زمين هاى زيرين فرو رفته و استوار است و
گردن هايشان از آسمان برين برگذشته است و اعضايشان از كرانه هاى جهان بيرون زده و شانه هايشان با پايه هاى عرش مناسب است و ديدگانشان در زير عرش پايين افتاده و در بال هاى خود پيچيده اند و ميان آنها و فروترانشان حجاب هاى عزّت و پرده هاى قدرت زده شده است. پروردگارشان را در وهم به صورتى در نياورند و صفات آفريدگان را بر او روا ندارند و در جاى ها محدودش نكنند و با نظير و مانندها به او اشاره نكنند.
عنه عليه السلام ـ في صفَةِ الملائكةِ ـ : و أنشَأهُم على صُوَرٍ مُختَلِفاتٍ ، و أقدارٍ مُتَفاوِتاتٍ (مُؤتَلِفاتٍ)، اُولي أجنِحَةٍ ، تُسَبِّحُ جَلالَ عِزَّتِهِ ، لا يَنتَحِلونَ ما ظَهَرَ في الخَلقِ مِن صُنعِهِ ···
و مِنهُم مَن هُو في خَلقِ الغَمامِ الدُلَّحِ ، و في عِظَمِ الجِبالِ الشُمَّخِ، و في قَترَةِ الظّلامِ الأيهَمِ (أبهَم)
و مِنهُم مَن قد خَرَقَت أقدامُهُم تُخومَ الأرضِ السُّفلى ، فهِيَ كَراياتٍ بِيضٍ قد نَفذَت في مَخارِقِ الهَواءِ ، و تَحتَها ريحٌ هَفَّافَةٌ تَحبِسُها على حيثُ انتَهَت من
الحُدودِ المُتَناهِيَةِ ، قدِ استَفرَغَتهُم أشغالُ عِبادَتِهِ .
امام على عليه السلام ـ در وصف فرشتگان ـ فرمود : آنان را به صورت هاى گوناگون و اندازه هاى متفاوت بيافريد. بالدارانى هستند كه شكوه عزّت و قدرت او را مى ستايند و آنچه از صُنع پروردگار در آفريدگان آشكار است به خود نمى بندند···
دسته اى از آنها درون ابرهاى انبوه و گرانبار، در كوههاى بلند و در كمينگاه تاريكى هاى گمراه كننده به سر مى برند و دسته اى از آنها پاهايشان لايه هاى زمين زيرين را شكافته و همچون پرچم هايى سفيد است كه در شكاف هاى فضا فرو رفته و در زير آنها نسيمى خوش وزان است كه آنها را در جاى خود نگه مى دارد،
بندگى حق آنان را از هر كار ديگرى باز داشته است.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : سُبحانَكَ ما أعظَمَ ما نَرى مِن خَلقِكَ ! و ما أصغَرَ كُلَّ عَظيمَةٍ في جَنبِ قُدرَتِكَ ! و ما أهوَلَ ما نَرى مِن مَلَكوتِكَ! و ما أحقَرَ ذلكَ فيما غابَ عنّا مِن سُلطانِك ! .
امام على عليه السلام : پاك و منزّهى تو! چه پُر شكوه است آنچه از آفرينش تو مى بينيم و چه خُرد است هر بزرگى در برابر قدرت تو! و چه هولناك است آنچه از ملكوت تو مى بينيم! و چه حقير است آن در برابر آنچه از قدرت و پادشاهى تو بر ما پوشيده است!
عنه عليه السلام : الّذي ابتَدعَ الخَلقَ على غيرِ مِثالٍ امتَثلَهُ··· و أرانا مِن مَلَكوتِ قُدرَتِهِ، و عَجائبِ ما نَطقَت بهِ آثارُ حِكمَتِهِ ، و اعتِرافِ الحاجَةِ مِن الخَلقِ إلى أن يُقيمَها بمِساكِ قُوَّتِهِ، ما دَلَّنا باضطِرارِ قِيامِ الحُجَّةِ لَهُ على مَعرِفَتِهِ··· .
امام على عليه السلام : آن خدايى كه آفرينش را بدون نمونه بردارى از نمونه اى ، ابداع كرد··· و از ملكوت قدرت خويش و شگفتى هايى كه نشانه هاى حكمتش گوياى آنهاست و اعتراف آفريدگان به اينكه محتاج آنند كه خداوند با قدرتِ نگهدارنده خود بر پايشان دارد، به ما آن نشان داد كه لا جرم حجّت خداوندى را تمام مى كند و ما را به شناخت او رهنمون مى شود··· .
عنه عليه السلام : هُو القادِرُ الّذي إذا ارتَمَتِ
الأوهامُ لِتُدرِكَ مُنقَطَعَ قُدرَتِهِ ، و حاوَلَ الفِكرُ المُبَرَّأُ مِن خَطَراتِ الوَساوِسِ أن يَقعَ علَيهِ في عَميقاتِ غُيوبِ مَلَكوتِهِ ··· رَدَعَها و هِي تَجوبُ مَهاويَ سُدَفِ الغُيوبِ ··· .
امام على عليه السلام : او توانايى است كه اگر وَهْم ها تيرهاى خود را براى رسيدن به منتهاى قدرت او رها كنند و انديشه پيراسته از خطورات وسوسه ها بكوشد تا در ژرفاهاى پنهانى هاى ملكوتش به او دست يابد··· آن وهم ها و انديشه ها را كه درّه ها و پرتگاه هاى ظلمت بار غيب ها را طى مى كند، [نوميد و ناكام ]برمى گرداند···
عنه عليه السلام : ثمّ خَلَقَ سبحانَهُ لإسكانِ سَماواتِهِ ، و عِمارَةِ الصَّفيحِ الأعلى من مَلَكوتِهِ ، خَلقا بَديعا مِن ملائكتِهِ ··· .
امام على عليه السلام : سپس خداوند براى مسكون نمودن آسمان هايش و آبادانى جهان برين ملكوتش، خلقى بديع، يعنى فرشتگانِ خويش را بيافريد··· .
عنه عليه السلام : الحَمدُ للّه ِ الّذي انحَسَرَتِ الأوصافُ عن كُنهِ مَعرِفَتِهِ ، و رَدَعَت عَظَمَتُهُ العُقولَ ، فلَم تَجِدْ مَساغا إلى بُلوغِ غايَةِ مَلَكوتِهِ ! .
امام على عليه السلام : ستايش خدايى را كه وصف ها از رسيدن به كُنْه شناخت او درمانده اند و عظمت او خردها را پس زده است و از اين رو، براى رسيدن به غايت و كُنه ملكوت او راهى نيافتند!