الإمامُ عليٌّ عليه السلام : ما رَأيتُ إيمانا مَع يَقينٍ أشبَهَ مِنهُ بشَكٍّ على هذا الإنسانِ ؛ إنّهُ كُلَّ يَومٍ يُوَدِّعُ إلَى القُبورِ و يُشَيِّعُ ، و إلى غُرورِ الدّنيا يَرجِعُ، و عنِ الشَّهوَةِ و الذُّنوبِ لا يُقلِعُ ، فلَو لَم يَكُن لابنِ آدمَ المِسكينِ ذَنبٌ يَتَوَكَّفُهُ و لا حِسابٌ يَقِفُ علَيهِ إلاّ مَوتٌ يُبَدِّدُ شَملَهُ و يُفَرِّقُ جَمعَهُ و يُوتِمُ وُلدَهُ ، لَكانَ يَنبَغي لَهُ أن يُحاذِرَ ما هُوَ فيهِ بأشَدِّ النَّصَبِ و التّعَبِ .
امام على عليه السلام : هيچ ايمانِ توأم با يقينى نديدم كه براى اين انسان به شك شبيه تر باشد؛ او هر روز مردگان را به سوى گورستان توديع و تشييع مى كند و با اين حال باز به دنياى فريبنده روى مى آورد و از شهوت و گناهان دست نمى كشد. اگر اين بينوا فرزند آدم را نه گناهى بود كه مرتكب شود و نه حساب و كتابى در كارش بود به جز همين مرگ كه اجتماع او را پراكنده و جمعش را متفرّق و فرزندانش را يتيم مى كند، بى گمان سزاوار بود كه از اين دنياى پُر رنج و خستگى حذر كند.
امام على عليه السلام : در شگفتم از كسى كه مردگان را مى بيند و با اين حال مرگ را از ياد مى برد!
امام على عليه السلام : در هر نَفَسى، مرگى است.
امام على عليه السلام : در هر زمانى، فوتى است.
امام على عليه السلام : در هر لحظه اى، اجلى است.
امام على عليه السلام : نَفَس انسان، گام برداشتن او به سوى اجلش است.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ مِن وَصاياهُ لابنِهِ الحسنِ عليه السلام ـ : اعلَمْ يا بُنَيَّ أنَّكَ إنّما خُلِقتَ للآخِرَةِ لا للدُّنيا ، و للفَناءِ لا للبَقاءِ ، و للمَوتِ لا للحَياةِ ، و أنَّكَ في قُلعَةٍ و دارِ بُلغَةٍ و طَريقٍ إلَى الآخِرَةِ ، و أنّكَ طَريدُ المَوتِ الّذي لا يَنجو مِنهُ هارِبُهُ ، و لا يَفوتُهُ طالِبُهُ ، و لا بُدَّ أنّهُ مُدرِكُهُ ، فكُن مِنهُ على حَذَرٍ أن يُدرِكَكَ و أنتَ على حالٍ سَيِّئةٍ ، قد كنتَ تُحَدِّثُ نفسَكَ مِنها بالتَّوبَةِ فيَحولُ بينَكَ و بينَ ذلكَ، فإذا أنتَ قد أهلَكتَ نفسَكَ .
امام على عليه السلام ـ در سفارش هاى خود به فرزند بزرگوارش حضرت حسن عليه السلام ـ نوشت : بدان اى فرزندم! كه تو در حقيقت، براى آخرت آفريده شده اى نه براى دنيا، براى رفتن نه براى ماندن، براى مردن نه براى زيستن. تو در منزلگاهى كوچ كردنى و در سرايى ناپايدار و عاريتى و در راه آخرت هستى. تو فرارى و تعقيب شده مرگ هستى؛ مرگى كه نه گريزنده اش را از چنگ آن رهايى است و نه جوينده اش از دست او به در رود ، بلكه ناگزير به او مى رسد. پس، بترس از اينكه مرگ ، تو را به هنگامى در رسد كه در حال گناهى باشى كه خودت را به توبه از آن وعده مى دادى و او نگذارد توبه كنى و آن گاه است كه خود را به هلاكت در افكنده اى.
عنه عليه السلام : لو أنّ أحَدا يَجِدُ إلَى البَقاءِ سُلَّما أو لِدَفعِ المَوتِ سَبيلاً لَكانَ ذلكَ سُلَيمانَ بنَ داودَ عليه السلام ، الّذي سُخِّرَ لَهُ مُلكُ الجِنِّ و الإنسِ ، مَع النُّبُوَّةِ و عَظيمِ الزُّلفَةِ ، فلَمّا استَوفى طُعمَتَهُ و استَكمَلَ مُدَّتَهُ رَمَتهُ قِسِيُّ الفَناءِ بنِبالِ المَوتِ ، و أصبَحَتِ الدِّيارُ مِنهُ خالِيَةً ، و المَساكِنُ مُعَطَّلَةً ، و وَرِثَها قَومٌ آخَرونَ .
امام على عليه السلام : اگر بنا بود كسى براى ماندن [در اين دنيا ]نردبانى بيابد، يا براى دور كردن مرگ [از خود ]راهى پيدا كند، آن كس بى گمان سليمان بن داوود عليه السلام بود كه بر جنّ و انس پادشاهى مى كرد و از مقام نبوّت و منزلت والايى برخوردار بود. امّا چون روزىِ خويش را به كمال و تمام دريافت كرد و مدّت عمرش به سر آمد، كمان هاى نيستى تيرهاى مرگ را به سوى او نشانه رفتند و خانه ها از او خالى شد و مسكن ها بى صاحب ماند و مردمانى ديگر وارث آنها شدند.
عنه عليه السلام : أنتُم طُرَداءُ المَوتِ ، إن أقَمتُم لَهُ أخَذَكُم ، و إن فَرَرتُم مِنهُ أدرَكَكُم ، و هُو ألزَمُ لَكُم مِن ظِلِّكُم ، المَوتُ مَعقودٌ بنَواصيكُم .
امام على عليه السلام : شما فراريان و تعقيب شدگان مرگ هستيد. اگر برايش بايستيد، شما را مى گيرد و اگر هم از آن بگريزيد، به شما مى رسد. او از سايه شما به شما پيوسته تر است. مرگ به ناصيه هاى شما گره خورده است.
امام على عليه السلام : مرگ، به موهاى جلوى پيشانى شما گره خورده است و دنيا از پشتِ سر شما [طومار وار ]درهم پيچيده مى شود.