الإمامُ عليٌّ عليه السلام : مَن أحَبَّني وجَدَني عندَ مَماتِهِ بحَيثُ يُحِبُّ ، و مَن أبغَضَني وجَدَني عندَ مَماتِهِ بحَيثُ يَكرَهُ .
امام على عليه السلام : هر كه مرا دوست داشته باشد، در هنگام مرگش مرا آن گونه كه خوشايند اوست بيابد و هركه مرا دشمن داشته باشد، به هنگام مرگش مرا بدان گونه كه ناراحت شود بيابد.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : يا عِبادَ اللّه ِ، ما بعدَ المَوتِ لِمَن لَم يُغفَرْ لَهُ أشَدُّ مِن المَوتِ: القَبرُ ؛ فاحذَروا ضِيقَهُ و ضَنكَهُ و ظُلمَتَهُ و غُربتَهُ··· .
امام على عليه السلام : اى بندگان خدا! عالم پس از مرگ براى كسى كه آمرزيده نشده باشد، سخت تر از خود مرگ است. واى از قبر، بترسيد از تنگى و فشار و تاريكى و تنهايى آن···.
امام على عليه السلام : نادان، مرده اى است ميان زندگان.
عنه عليه السلام : و آخَرُ قد تَسمّى عالِما و ليسَ بهِ ··· فالصُّورَةُ صُورَةُ إنسانٍ ، و القَلبُ قَلبُ حَيوانٍ، لا يَعرِفُ بابَ الهُدى فَيتَّبِعَهُ ، و لا بابَ العَمى فيَصُدَّ عَنهُ ، و ذلكَ مَيّتُ الأحياءِ ! .
امام على عليه السلام : و ديگرى كه عالمش خوانند، امّا عالم نيست··· صورتش صورت انسان است و دلش دل حيوان. نه راه هدايت و رستگارى را مى شناسد تا آن را بپيمايد و نه راه ضلالت را تا از آن دورى گزيند. پس او مرده زندگان است.
عنه عليه السلام : الكَذّابُ و المَيّتُ سَواءٌ ؛ فإنّ فَضيلَةَ الحَيِّ علَى المَيّتِ الثِّقَةُ بهِ ، فإذا لَم يُوثَقْ بكَلامِهِ بَطَلَت حَياتُهُ .
امام على عليه السلام : دروغگو و مرده يكسانند؛ زيرا برترى زنده بر مرده به اعتماد بر اوست. پس اگر به سخن او اعتمادى نشود، زنده نيست.
عنه عليه السلام ـ في صفةِ الزُّهّادِ ـ : يَرَونَ أهلَ الدُّنيا يُعَظِّمونَ مَوتَ أجسادِهِم ، و هُم أشَدُّ إعظاما لِمَوتِ قُلوبِ أحيائهِم .
امام على عليه السلام ـ در وصف زهّاد ـ فرمود : دنيا پرستان را مى بينند كه به مردن پيكرهايشان اهميت مى دهند، امّا آنان به مرگِ دل هاىِ زندگانشان بيشتر اهميت مى دهند.
عنه عليه السلام ـ في ذِكرِ فتنَةِ بني اُميّةَ ـ : كانَ أهلُ ذلكَ الزَّمانِ ذِئابا ، و سَلاطينُهُ سِباعا ، و أوساطُهُ اُكّالاً ، و فُقَراؤهُ أمواتا .
امام على عليه السلام ـ در ياد كرد فتنه بنى اميّه ـ فرمود : مردم آن روزگار گرگ باشند، و زمام دارانش درنده، و ميانْ مايگانش طعمه، و تهي دستانش [چون ]مرده.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : لَم يَمُتْ مَن تَرَكَ أفعالاً يُقْتَدى بها مِن الخَيرِ . مَن نَشَرَ حِكمَةً ذُكِرَ بها .
امام على عليه السلام : كسى كه كارهاى خوبى از خود به يادگار گذارد كه سرمشق ديگران باشد، نمرده است. كسى كه حكمتى را نشر دهد، نامش بدان برده شود.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : و اللّه ِ ما فَجَأني مِن المَوتِ وارِدٌ كَرِهتُهُ ، و لا طالِعٌ أنكَرتُهُ ، و ما كنتُ إلاّ كقارِبٍ وَرَدَ ، و طالِبٍ وَجَدَ ، و ما عندَ اللّه ِ خَيرٌ للأبرارِ .
امام على عليه السلام : به خدا سوگند، كه پيكى از مرگ ناگهان بر من نيايد كه آن را خوش نداشته باشم و نه سرزننده اى كه آن را نشناسم. بلكه من [نسبت به مرگ ]چون تشنه كامى هستم كه به چشمه آبى رسد و جوينده اى كه [گمشده اش را] بيابد و آنچه نزد خداست براى نيكوكاران بهتر است.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ لَمّا تَبِعَ جَنازَةً فسَمِعَ رجُلاً يَضحَكُ ـ : كأنّ المَوتَ فيها على غَيرِنا كُتِبَ ، و كأنّ الحَقَّ فيها على غَيرِنا وَجَبَ ، و كأنّ الّذي نَرى من الأمواتِ سَفْرٌ عمّا قَليلٍ إلَينا راجِعونَ ، نُبَوّئُهُم أجداثَهُم و نأكُلُ تُراثَهُم كأنّا مُخَلَّدونَ بَعدَهُم ، ثُمّ قد
نَسِينا كُلَّ واعِظٍ و واعِظَةٍ ، و رُمِينا بكُلِّ فادِحٍ و جائحَةٍ ! .
امام على عليه السلام ـ چون در تشييع جنازه اى صداى خنده مردى را شنيد ـ فرمود : گويى كه مرگ را در اين جهان براى ديگران رقم زده اند و انگار كه حق در اين دنيا بر ديگران واجب گشته است و گويى مردگانى را كه مى بينيم، مسافرانى هستند كه به زودى سوى ما باز مى گردند! آنان را در گورهايشان مى نهيم و ميراثشان را مى خوريم، آن گونه كه پندارى پس از آنها جاودان خواهيم ماند. هر پند دهنده اى را به دست فراموشى سپرده ايم، حال آنكه هدف هر بلا و حادثه اى بنيان كن قرار داريم.