احادیث امیرالمؤمنین علی علیه السلام

امام على عليه السلام : هر كس هدايت را از كسى كه اهل آن نيست بخواهد ، گمراه شود .

امام على عليه السلام : كسى كه فريفته دعوت كنندگانِ به هوى و هوس شود ، قطعا گمراه شود .

امام على عليه السلام : بدترين مردم نزد خدا، پيشواى ستمگرى است كه خود گمراه است و موجب گمراهى ديگران مى شود ، سنتى را كه به آن عمل مى شود مى ميراند و بدعتى را كه متروك گشته است ، زنده مى كند .

امام على عليه السلام : منفورترين خلايق نزد خدا دو مردند : مردى كه خداوند او را به خودش وا گذاشته است ، چنين كسى از راه راست منحرف گشته و به سخنان بدعت آميز و دعوتهاى گمراه كننده دل مى بندد ، بنا بر اين ، او سبب فتنه و فساد كسانى مى شود كه فريفته او مى شوند ، از راه [راست] پيشينيان خود بيرون است و گمراه كننده پيروان خود است. در زمان حيات و پس از مرگ خويش ، بار گناهان ديگران را به دوش مى كشد و گروگان خطاهاى خويش است .

امام على عليه السلام ـ در توصيف منافقان ـ فرمود : شما را از منافقان بر حذر مى دارم ؛ زيرا كه آنان هم خود گمراهند و هم گمراه كننده اند ، هم خويش لغزيده اند و هم لغزاننده اند .

امام على عليه السلام : و ديگرى كه ادعاى دانشمندى مى كند و دانشمند نيست ؛ زيرا از نادانان نادانيهايى فرا گرفته است و از گمراهان گمراهيهايى و دامهايى از رسنهاى فريب و سخنان دروغ براى مردم گسترده است .

امام على عليه السلام : گمراهىِ راهنما ، موجب هلاكت كسى است كه از او راه جويد .

امام على عليه السلام ـ در نامه خود به معاويه ـ نوشت : تو با ادعاهاى باطلت به راههاى پيشينيان خود رفتى ··· تا از حقّ و حقيقت بگريزى و چيزى را كه از گوشت و خونت براى تو لازمتر است ، انكار كنى، چيزهايى كه فضاى گوش تو از آن لبريز و سينه ات از آن مالامال است . پس آيا بعد از حق، چيزى جز گمراهى آشكار و پس از بيان (روشنگرى)، چيزى جز اشتباه و درآميختن حق به باطل هست؟!

صفحه اختصاصي حديث و آيات الإمامُ عليٌّ عليه السلام : الضَّلالَةُ على وُجوهٍ : فمِنهُ مَحمودٌ، و مِنهُ مَذمومٌ، و مِنهُ ما ليسَ بمَحمودٍ و لا مَذمومٍ، و مِنهُ ضَلالُ النِّسيانِ :
فأمّا الضَّلالُ المَحمودُ ـ و هُو المَنسوبُ إلى اللّه ِ تعالى ـ كقولِهِ : «يُضِلُّ اللّه ُ مَن يَشاءُ» .
حديث هُو ضَلالُهُم عن طريقِ الجَنَّةِ بفِعلِهِم
و المَذمومُ هُو قولُهُ تعالى : «و أضَلَّهُـمُ السّامِرِيُّ» .حديث «و أضَلَّ فِرعَونُ قَومَهُ و ما هَدى» .حديث و مِثلُ ذلكَ كثيرٌ
و أمّا الضَّلالُ المَنسوبُ إلى الأصنامِ فقولُهُ في قِصّةِ إبراهيمَ : «و اجْنُبْنِي و بَنِيَّ أن نَعبُدَ الأصنامَ * رَبِّ إنَّهُنَّ أضْلَلْنَ كثيرا مِن الناسِ ···» .حديث و الأصنامُ لا يُضلِلْنَ أحَدا على الحَقيقَةِ، إنّما ضَلَّ الناسُ بها و كَفَرُوا حينَ عَبَدُوها مِن دُونِ اللّه ِ عَزَّ و جلَّ
و أمّا الضَّلالُ الذي هو النِّسيانُ فهُو قولُهُ تعالى : «أنْ تَضِلَّ إحداهُما فَتُذَكِّرَ إحداهُما الاُخْرى» .حديث
و قد ذَكَرَ اللّه ُ تعالى الضَّلالَ في مواضعَ مِن كتابِهِ فمِنهُم .حديث ما نَسَبَهُ إلى نَبِيِّهِ على ظاهِرِ اللفظِ كقَولِهِ سبحانَهُ : «و وَجَدَكَ ضالاًّ فَهَدى» .حديث مَعناهُ : وَجَدناكَ في قَومٍ لا يَعرِفُونَ نُبُوَّتَكَ فَهَدَيناهُم بِكَ .حديث

امام على عليه السلام : گمراهى چند گونه است : گونه اى از آن ستوده است و گونه اى نكوهيده و گونه اى نه ستوده است و نه نكوهيده و گونه اى از آن گمراهى و فراموشى است ؛ گمراهى ستوده، همان است كه منسوب به خداوند متعال است؛ مانند آن كه مى فرمايد : «خداوند هركه را بخواهد گمراه مى كند» يعنى، خداوند به سبب اعمال و كردارهاى [بد ]بندگان، آنان را از راه بهشت به در مى برد
گمراهى نكوهيده، از قبيل اين سخن خداوند متعال است كه : «سامرى آنان را گمراه كرد»، «فرعون قوم خود را گمراه كرد و هدايت نكرد» و امثال اينها زياد است
و امّا گمراهى منسوب به بتها ؛ نمونه اش اين سخن خداست در داستان ابراهيم : «من و فرزندانم را از پرستش بتان دور نگه دار . پروردگارا ! آنها [بتان ]بسيارى از مردم را گمراه ساختند ···» . حقيقت آن است كه بتها كسى را گمراه نمى كنند ، بلكه اين خود مردمند كه با پرستش آنها به جاى خداوند عزّ و جلّ ، گمراه و كافر مى شوند
و اما آن گمراهى كه فراموشى است ، نمونه اش اين سخن خداوند متعال است : «تا اگر يكيشان گمراه شد [و از ياد برد ]يكى ديگر از آنها به او ياد آورى كند» . خداوند متعال در جاهايى از كتاب خود از گمراهى ياد كرده است . برخى از آنها گمراهيى است كه به ظاهر لفظ به پيامبر خود نسبت مى دهد مثلاً مى فرمايد : «و تو را گمراه يافت ، پس هدايت كرد» يعنى ، تو را در ميان مردمى يافت كه نبوّتت را نمى شناختند ، پس آنان را به تو راهنمايى فرمود .

امام على عليه السلام : كمترين چيزى كه بنده به واسطه آن گمراه شود ، اين است كه حجت خداوند تبارك و تعالى و گواه او بر بندگانش ، يعنى كسى را كه خداوند عزّ و جلّ به فرمانبردارى او فرمان داده و ولايتش را واجب گردانيده است ، نشناسد .