الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ أيضا فيما يُخبِرُ بهِ عَنِ المَلاحِمِ بالبصرةِ ـ : يا أحنَفُ ، كأنّي بهِ و قد سارَ بالجَيشِ الذي لا يكون لَهُ غُبارٌ
و لا لَجَبٌ ، و لا قَعقَعَةُ لُجُمٍ و لا حَمحَمَةُ خَيلٍ ، يُثيرُونَ الأرضَ بأقدامِهِم كأنّها أقدامُ النَّعامِ .
امام على عليه السلام ـ نيز در پيشگويى از حوادثى كه به سر بصره مى آيد ـ فرمود : اى احنف! گويى او (صاحب الزنج) را مى بينم كه سپاهى را به حركت در آورده است كه
نه گرد و غبارى دارد و نه سر و صدايى و نه آواز بر هم خوردن لگامها و نه شيهه اسبان. با گامهايشان، كه گويى گامهاى شترمرغان است، زمين را شيار مى كنند .
عنه عليه السلام ـ أيضا ـ : فَوَيلٌ لكِ يا بصرَةُ عندَ ذلكَ مِن جَيشٍ مِن نِقَمِ اللّه ِ لا رَهَجَ لَهُ و لا حِسَّ ، و سَيُبتَلى أهلُكِ بالمَوتِ الأحمَرِ ، و الجُوعِ الأغبَرِ .
امام على عليه السلام ـ نيز در پيشگويى از حوادث بصره ـ فرمود : در آن هنگام، واى بر تو، اى بصره! از [حمله] سپاهى كه از دستهاى انتقام خداست! سپاهى كه آن را نه گرد و غبارى است و نه بانگ و هياهويى. و زودا كه ساكنان تو به مرگ سرخ و گرسنگى فرساينده، دچار شوند.
عنه عليه السلام ـ فيما أخبَرَ به مِن فِتنَةِ المَغولِ ـ : كأنّي أراهُم قَوما كأنَّ وُجوهَهُمُ المَجانُّ المُطَرَّقَةُ ، يَلبَسونَ السَّرَقَ و الدِّيباجَ ، و يَعتَقِبُونَ الخَيلَ العِتاقَ ، و يكونُ هناكَ استِحرارُ قَتلٍ حتّى يَمشيَ المَجروحُ علَى
المَقتولِ ، و يكونَ المُفلِتُ أقَلَّ مِن المَأسورِ .
امام على عليه السلام ـ در خبرى درباره فتنه مغول فرمود : گويى قومى را مى بينم كه صورتهايشان مانند سپرهايشان روكش شده و تُو بر تُوست، ابريشم و ديبا مى پوشند و اسبان اصيل را يدك مى كشند. كشتار سختى رخ مى دهد، به طورى كه زخميان بر روى كشتگان راه مى روند و گريختگان كمتر
از اسيرانند.
عنه عليه السلام : و اللّه ِ لو شِئتُ أن اُخبِرَ كلَّ رَجُلٍ مِنكُم بمَخرَجِهِ و مَولِجِهِ و جَميعِ شَأنِهِ لفَعَلتُ،و لكنْ أخافُ أن تَكفُروا فِيَّ بِرَسولِ اللّه ِ صلى الله عليه و آله ، ألاَ و إنّي مُفضِيهِ إلَى الخاصّةِ مِمّن يُؤمَنُ ذلكَ مِنهُ .
امام على عليه السلام : به خدا سوگند اگر بخواهم به هر فردى از شما خبر دهم كه از كجا بيرون مى رود و از كجا داخل مى شود و همه حالاتش را بيان كنم، اين كار را مى كنم اما مى ترسم [مرا پيامبر بدانيد و در نتيجه ]باعث شوم به پيامبر خدا صلى الله عليه و آله كافر شويد. بدانيد كه من اين اخبار را به خاصّگان خود، كه بيم چنين انحرافى در آنها نمى رود، مى رسانم .
عنه عليه السلام : لكَأنِّي أنظُرُ إلى ضِلِّيلٍ .
قد نَعَقَ بالشامِ ، و فَحَصَ بِراياتِهِ في ضَواحي كُوفانَ ، فإذا فَغَرَت فاغِرَتُهُ ، و اشتَدَّت شَكيمَتُهُ ، و ثَقُلَت في الأرضِ وَطأتُهُ ، عَضَّتِ الفِتنَةُ أبناءَها بِأنيابِها .
امام على عليه السلام : گويى شخص بسيار گمراهى . را مى بينم كه در شام بانگ بر مى زند و درفشهاى خويش را در اطراف كوفه
مى كوبد.پس، چون دهانش [به درندگى ]باز شود و افسار گسيختگى و درنده خويى اش شدّت گيرد و گامهايش بر زمين سنگين شود (ستم و بيدادگريش به اوج رسد). فتنه و آشوبْ فرزندان خود(فتنه گران)را به دندان گزد.
عنه عليه السلام ـ على مِنبَرِ الكوفةِ ـ : ألا لَعَنَ اللّه ُ الأفجَرَينِ مِن قُريشٍ ، بَنِي اُمَيَّةَ و بني مُغيرَةَ ، أمّا بَنو مُغيرَةَ فَقَد أهلَكَهُمُ اللّه ُ بالسَّيفِ يَومَ بَدرٍ ، و أمّا بَنو اُميّةَ فَهَيهاتَ هَيهاتَ ! أما و الذي فَلَقَ الحَبَّةَ و بَرَأ النَّسَمةَ ، لو كانَ المُلكُ مِن وراءِ الجِبالِ لَيَثِبُوا علَيهِ حتّى يَصِلُوا .
امام على عليه السلام ـ بر فراز منبر كوفه ـ فرمود: هان! خداى لعنت كند دو گروه تبهكار از قريش : بنى اميه و بنى مغيره را. بنى مغيره را كه خداوند در جنگ بدر به ضرب شمشيرها به هلاكت رساند و اما بنى اميه، هيهات! هيهات! هان! سوگند به خدايى كه دانه را شكافت و انسان را آفريد، اگر حكومت در آن سوى كوهها باشد، اينان به طرف آن خيز بر مى دارند تا بدان برسند.
عنه عليه السلام : فَاُقسِمُ بِاللّه ِ يا بَني اُمَيَّةَ عمّا قَليلٍ لَتَعرِفُنَّها في أيدِي غيرِكُم و في دارِ عَدُوِّكُم .
.
امام على عليه السلام : به خدا سوگند، اى بنى اميه، بزودى خواهيد دانست كه اين دنيا در دستان كسانى غير از شما و در خانه دشمن شما خواهد بود.