عنه عليه السلام : أيُّها الناسُ ، إنّي دَعَوتُكُم إلَى الحَقِّ فَتَوَلَّيتُم عَنّي ، و ضَرَبتُكُم بالدِّرَّةِ فَأعيَيتُمُونِي ، أما إنّهُ سَيَلِيكُم بَعدِي وُلاةٌ لا يَرضُونَ مِنكُم بهذا حتّى يُعَذِّبُوكُم بِالسِّياطِ و بالحَدِيدِ ، فأمّا أنا فلا اُعَذِّبُكُم بِهما ؛ إنّهُ مَن عَذَّبَ الناسَ فِي الدنيا عَذَّبَهُ اللّه ُ في الآخِرَةِ ، و آيَةُ ذلكَ أن يَأتِيَكُم صاحِبُ اليَمَنِ حتّى يَحُلَّ بَينَ أظهُرِكُم فَيَأخُذَ العُمّالَ و عُمّالَ العُمّالِ رجُلٌ يقالُ لَهُ : يوسفُ بنُ عَمرٍو ، يَأتِيكُم عندَ ذلكَ رَجُلٌ مِنّا أهلَ البيتِ فَانصُروهُ فإنّهُ داعٍ إلَى الحَقِّ .
امام على عليه السلام : اى مردم! من شما را به سوى حق فرا خواندم ، اما شما از من روى گردانديد. شما را با شلاق تأديب كردم ليكن مرا خسته و مانده كرديد. بدانيد كه پس از من حكمرانانى بر شما حكومت خواهند كرد كه به اين حدّ درباره شما رضايت نمى دهند، بلكه با تازيانه ها و آهن (شمشير) شكنجه تان مى كنند ، اما من با اين دو شما را شكنجه نمى دهم؛ زيرا هر كس مردم را در دنيا شكنجه دهد خداوند در آخرت شكنجه اش خواهد كرد. نشان آن امر اين است كه فرمانرواى يمن بيايد تا در ميان شما جاى كند. مردى كه او را يوسف بن عمرو گويند، بيايد و كارگزاران و كارگزارانِ كارگزاران را دستگير كند. در اين هنگام مردى از خاندان ما قيام مى كند.او را يارى كنيد، كه او شما را به حق دعوت مى كند.
عنه عليه السلام : أما إنّكُم سَتَلقَونَ بَعدِي ثَلاثا ، ذُلاًّ شامِلاً ، و سَيفا قاتِلاً ، و أثَرَةً يَتَّخِذُها الظالِمونَ علَيكُم سُنّةً ، فَسَتَذكُروني عندَ تِلكَ الحالاتِ ، فَتَمَنَّونَ لو رَأيتُموني و نَصَرتُمونِي و أهرَقتُم دِماءَكُم دُونَ دَمي ، فلا يُبعِدُ اللّه ُ إلاّ مَن ظَلَمَ .
امام على عليه السلام : بدانيد، كه بزودى پس از من با سه چيز روبه رو مى شويد : خوارى و ذلّتى همه گير و شمشيرى كُشنده و انحصار طلبى و تبعيضى كه ستمگران درباره شما در پيش مى گيرند. در چنان شرايطى به ياد من خواهيد افتاد و آرزو خواهيد كرد كه اى كاش مرا مى ديديد و ياريم مى داديد و خونتان را در راه من مى ريختيد. و خدا جز ستمگر را از رحمت خود دور ندارد.
عنه عليه السلام : اِعلَمُوا أنَّكُم إنِ اتَّبَعتُم طالِعَ المَشرِقِ سَلَكَ بِكُم مَناهِجَ الرسولِ صلى الله عليه و آله ، فَتَداوَيتُم مِن العَمى و الصَّمَمِ و البَكَمِ ، و كُفِيتُمُ مَؤونَةَ الطَّلَبِ و التَّعسُّفِ ، و نَبَذتُمُ الثِّقلَ الفادِحَ عنِ الأعناقِ ، و لا يُبعِدُ اللّه ُ إلاّ مَن أبى و ظَلَمَ .
امام على عليه السلام : بدانيد! اگر از كسى كه از مشرق ظهور مى كند پيروى كنيد، بي گمان شما را به راههاى پيامبر خدا صلى الله عليه و آله ببرد و از كورى و كرى و گنگى شفا يابيد و از زحمتِ طلب و كجروى بى نياز و آسوده گرديد و بار سنگين و سخت را از گردنهاى خويش فرو اندازيد. و خداوند جز كسى را كه نافرمانى و ستم كند [از رحمت خود و خير و خوبى] دور نگرداند.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : سَيأتي علَيكُم زَمانٌ يُكفَأُ فيهِ الإسلامُ كما يُكفَأُ الإناءُ بما فيهِ .
امام على عليه السلام : به زودى زمانى بر شما فرا مى رسد كه در آن زمان اسلام واژگون مى شود، همچنان كه ظرف واژگون مى شود و آنچه در آن است مى ريزد.
عنه عليه السلام : سَيأتي عَلَيكُم مِن بَعدي زَمانٌ ليسَ في ذلكَ الزَّمانِ شَيءٌ أخفى من الحَقِّ و لا أظهَرَ من الباطِلِ و لا أكثَرَ من الكَذِبِ علَى اللّه ِ تَعالى و رَسولِهِ صلى الله عليه و آله .
امام على عليه السلام : به زودى زمانى بر شما مى آيد كه در آن زمان چيزى نا پيداتر از حق، و پيداتر از باطل، و شايعتر از دروغ بستن به خداوند متعال و رسول او صلى الله عليه و آله نيست.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : يَأتي علَى الناسِ زَمانٌ عَضُوضٌ ، يَعَضُّ المُوسِرُ فيهِ على ما في يَدَيهِ و لم يُؤمَرْ بذلكَ ، قالَ اللّه ُ سبحانَهُ : «و لا تَنْسَوُا الفَضْلَ بَيْنَكُم» .
تُنهَدُ فيهِ الأشرارُ ، و تُستَذَلُّ الأخيارُ ، و يُبايَعُ المُضطَرُّونَ ، و قد نَهى رسولُ اللّه ِ عن بَيعِ المُضطَرِّينَ .
امام على عليه السلام : روزگارى دشوار و گزنده بر مردم بيايد كه در آن، توانگر، مال خويش را به دندان گيرد (انفاق نكند) در حالى كه به اين كار فرمان داده نشده، بلكه خداوند سبحان فرموده است : «احسان كردن به يكديگر را فراموش نكنيد». در آن زمان بَدان بلند پايه گردند و نيكان به ضعف و خوارى كشيده شوند. و با مردمان مضطرّ و درمانده معامله شود در حالى كه پيامبر خدا از معامله با درماندگان نهى فرموده است.
عنه عليه السلام : يَأتي علَى الناسِ زَمانٌ لا يُقَرَّبُ فيهِ إلاّ الماحِلُ ، و لا يُظَرَّفُ فيهِ إلا الفاجِرُ ، و لا يُضَعَّفُ فيهِ إلاّ المُنصِفُ ، يَعُدُّونَ الصَّدقَةَ فيهِ غُرما ، و صِلَةَ الرَّحِمِ مَنّا ، و العِبادَةَ استِطالَةً علَى الناسِ! .
امام على عليه السلام : زمانى بر مردم بيايد، كه در آن زمان جز سخنْ چين، كسى مقرّب و محبوب نباشد و جز نابكار را زيرك نشمرند و جز منصف را ناتوان و زبون ندانند. در آن زمان صدقه (زكات) را خسارت مى شمارند و صله رحم را منّتى كه بر خويشان مى نهند و عبادت را مايه برترى بر مردم.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ لَمّا قالَ لَهُ بعضُ أصحابِهِ (و كانَ كَلبِيّا) : لَقَد اُعطِيتَ يا أميرَ المؤمنينَ عِلمَ الغَيبِ ، فَضَحِكَ عليه السلام ـ : يا أخا كَلبٍ، ليسَ هُو بعِلمِ غَيبٍ ، و إنّما هُو تَعَلُّمٌ مِن ذِي عِلمٍ ، و إنَّما عِلمُ الغَيبِ عِلمُ الساعَةِ ، و ما عَدَّدَهُ اللّه ُ سبحانَهُ بقولِهِ : «إِنَّ اللّه َ عِندَهُ عِلمُ السّاعَةِ و يُنَزِّلُ الغَيثَ و يَعْلَمُ ما في الأرْحامِ» .
فَيَعلَمُ اللّه ُ سبحانَهُ ما في الأرحامِ مِن ذَكَرٍ أو اُنثى ، و قَبيحٍ أو جَميلٍ ، و سَخيٍّ أو بَخيلٍ ، و شَقيٍّ أو سَعيدٍ ، و مَن يكونُ فِي النارِ حَطبا ، أو فِي الجِنانِ للنَّبيِّينَ مُرافِقا ، فهذا عِلمُ الغَيبِ الذي لا يَعلَمُهُ أحَدٌ إلاّ اللّه ُ ، و ما سِوى ذلكَ فَعِلمٌ
عَلَّمَهُ اللّه ُ نَبِيَّهُ فَعَلَّمَنيهِ ، و دَعا لِي بأن يَعِيَهُ صَدرِي ، و تَضطَمَّ علَيهِ جَوانِحي .
امام على عليه السلام ـ وقتى يكى از ياران ايشان [از قبيله كلب] به آن حضرت عرض كرد : «اى امير المؤمنين! علم غيب به تو داده شده است»، پس از خنده اى ـ فرمود : اى مرد كلبى! اين علم غيب نيست، بلكه بر اثر فرا گرفتن از صاحب علمى است. علم غيب، علم داشتن به زمان قيامت است و آنچه خداوند سبحان آنها را بر شمرده و فرموده است : «همانا علم قيامت نزد خداست و باران فرو مى فرستد و آنچه را كه در زهدانهاست، مى داند». پس خداوند سبحان مى داند كه جنينى كه در زهدانها[ى مادران ]است آيا پسر است يا دختر، زشت است يا زيبا، بخشنده است يا بخيل، بدبخت است يا خوشبخت. و مى داند كه چه كسى هيزم آتش جهنم است، يا در بهشت يار و همراه پيامبران. اينهاست علم غيبى كه هيچ كس جز خداوند آنها را نمى داند. سواى اينها دانشى است كه خداوند به پيامبرش آموخت و او هم آنها را به من ياد داد و برايم دعا كرد كه سينه ام آن را نگه دارد و پهلوهايم آن را در ميان گيرد.
امام على عليه السلام : غيبت كردن، كار شخص ناتوان است.
امام على عليه السلام : غيبت كردن، نشانه منافق است.