عنه عليه السلام ـ لَمّا عُوتِبَ علَى التَّسوِيَةِ في العَطاءِ ـ : أ تأمُرونِّي (أ تأمُرونَني) أن أطلُبَ النَّصرَ بالجَورِ فيمَن وُلِّيتُ علَيهِ ؟! و اللّه ِ، لا أطورُ بهِ ما سَمَرَ سَميرٌ ، و ما أمَّ نَجمٌ في السَّماءِ نَجما ! لو كانَ المالُ لي لَسَوَّيتُ بينَهُم ، فكيفَ و إنّما المالُ مالُ اللّه ِ ؟! .
امام على عليه السلام ـ هنگامى كه به سبب رعايت برابرى در تقسيم بيت المال از ايشان خرده گرفتند ـ فرمود : آيا به من مى گوييد كه با ستم بر كسانى كه زمام دارشان شده ام ، پيروزى را بجويم؟! به خدا سوگند كه تا شب و روز مى چرخند و در آسمان ستاره اى از پى ستاره اى بر مى آيد، هرگز گرد اين كار نخواهم گشت. اگر اين مال از آنِ خودم هم مى بود، آن را به يكسان ميانشان تقسيم مى كردم چه رسد به اينكه مال، مال خداست!
عنه عليه السلام ـ لِعبدِ اللّه ِ بنِ زمعةَ لَمّا طَلَبَ منهُ مالاً في خِلافتِهِ ـ : إنّ هذا المالَ ليسَ لي و لا لكَ ، و إنّما هُو فَيءٌ للمُسلمينَ و جَلْبُ (حَلبُ) أسيافِهِم ، فإنْ شَرِكتَهُم في حَربِهِم كانَ لكَ مِثلُ حَظِّهِم ، و إلاّ فَجَناةُ أيديهِم لا تكونُ لغَيرِ أفواهِهِم .
امام على عليه السلام ـ خطاب به عبد اللّه بن زمعه كه در زمان خلافتش از آن حضرت مالى طلبيده بود ـ فرمود : اين مال نه از من است و نه از تو. بلكه غنيمت مسلمانان و حاصل شمشيرهاى آنان است. اگر در جنگشان با آنان شركت كرده اى، تو هم مانند آنها سهم دارى و گرنه دسترنج آنها براى دهان هاى غير آنها نيست.
عنه عليه السلام ـ في كِتابٍ لَهُ إلى قُثَمَ بنِ العبّاسِ
و هُو عامِلُهُ على مكّةَ ـ : و انظُرْ إلى ما اجتَمعَ عِندَكَ مِن مالِ اللّه ِ فاصرِفْهُ إلى مَن قِبَلَكَ مِن ذَوي العِيالِ و المَجاعَةِ ، مُصيبا بهِ مَواضِعَ الفاقَةِ و الخَلاّتِ ، و ما فَضَلَ عن ذلكَ فاحمِلْهُ إلَينا لنَقسِمَهُ فيمَن قِبَلَنا .
امام على عليه السلام ـ در نامه اى به قثم بن عباس ، كارگزار ايشان در مكّه ـ نوشت : به آنچه از مال خدا كه نزد تو جمع مى شود بنگر و آن را ميان عيالواران و گرسنگان منطقه پيرامونت پخش كن و با آن خلأ فقر را پر كن و مازادش را براى ما بفرست، تا آن را ميان كسانى كه نزد ما هستند تقسيم كنيم.
عنه عليه السلام ـ فيما رَدَّهُ علَى المُسلمينَ مِن قَطائعِ عُثمانَ بنِ عفّانٍ ـ : و اللّه ِ، لَو وَجَدتُهُ قَد تُزُوِّجَ بهِ النِّساءُ و مُلِكَ (تُمُلِّكَ) بهِ الإماءُ لَرَدَدتُهُ ؛ فإنّ في العَدلِ سَعَةً ، و مَن ضاقَ علَيهِ العَدلُ فالجَورُ علَيهِ أضيَقُ ! .
امام على عليه السلام ـ درباره زمين هايى كه عثمان تيول بعضى كرده بود و حضرت آنها را به مسلمانان بازگرداند ـ فرمود : به خدا سوگند اگر ببينم كه به كابين زنان يا بهاى كنيزان رفته باشد، هر آينه آن را باز مى گردانم؛ زيرا دامنه عدالت گسترده است و هر كه عدالت بر او تنگ آيد (با همه گستردگيش آن را تحمّل نكند) بى عدالتى بر او تنگتر آيد!
عنه عليه السلام ـ في عَهدِهِ إلَى الأشتَرِ ـ : و لكنَّني آسى أن يَلِيَ أمرَ هذِهِ الاُمّةِ سُفَهاؤها و فُجّارُها ، فيَتَّخِذوا مالَ اللّه ِ دُوَلاً ، و عِبادَهُ خَوَلاً .
امام على عليه السلام ـ در فرمانش به مالك اشتر ـ نوشت : امّا غم من اين است كه كار اين امّت را نابخردان و نابكاران آنها به عهده گيرند و در نتيجه، مال خدا را ميان خود دست به دست گردانند و بندگان او را به بردگى كشند.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ فيما كَتَبَ إلى عُمّالِهِ ـ : أدِقُّوا أقلامَكُم ، و قارِبوا بينَ سُطورِكُم ، و احذِفوا عنّي فُضولَكُم ، و اقصِدوا قَصدَ المَعاني ، و إيّاكُم و الإكثارَ ؛ فإنّ أموالَ المُسلمينَ لا تَحتَمِلُ الإضرارَ .
امام على عليه السلام ـ در نامه اى به كارگزاران خود ـ نوشت : نوك قلم هايتان را باريك كنيد و سطرهايتان را نزديك به هم بنويسيد و از نوشتن مطالب اضافى براى من خوددارى ورزيد و جان كلام و لُبّ مطلب را بنويسيد و از زياده گويى بپرهيزيد؛ زيرا اموال مسلمانان ضرر و زيان را بر نمى تابد.
امام على عليه السلام : بدترين دارايى ها، آن است كه حق خداى سبحان از آن پرداخته نشود.
امام على عليه السلام : بدترين دارايى، آن است كه از آن در راه خدا انفاق نشود و زكاتش پرداخت نگردد.
امام على عليه السلام : بدترين دارايى ها، آن است كه به درد صاحب خود نخورد.
امام على عليه السلام : بدترين دارايى ها آن است كه نكوهش به بار آورد.