عنه عليه السلام : اللّهُمّ··· اجعَلْ شَرائفَ صَلواتِكَ، و نَوامِيَ بَركاتِكَ ، على محمّدٍ عَبدِكَ و رَسولِكَ ، الخاتِمِ لِما سَبَقَ ، و الفاتِحِ لِما انغَلقَ ، و المُعلِنِ الحَقَّ بالحَقِّ ···
اللّهُمّ افسَحْ لَهُ مَفسَحا في ظِلِّكَ ، و اجزِهِ مُضاعَفاتِ الخَيرِ مِن فَضلِكَ ، اللّهُمّ و أعلِ على بِناءِ البانِينَ بِناءَهُ ، و أكرِمْ لَدَيكَ مَنزِلَتَهُ ، و أتمِمْ لَهُ نُورَهُ ، و اجزِهِ مِنِ ابتِعاثِكَ لَهُ مَقبولَ الشَّهادَةِ ، مَرْضِيَّ المَقالَةِ ، ذا مَنطِقٍ عَدلٍ ، و خُطبَةٍ فَصلٍ .
امام على عليه السلام : بار خدايا! ··· برترين درودها و پربارترين بركت هايت را بر محمّد، بنده و فرستاده خويش قرار ده، همو كه ختم كننده نبوّت است و گشاينده درهاى بسته [سعادت و رحمت ]و آشكار كننده حقّ با حقّ··· بار خدايا! در سايه [رحمت] خويش جايى فراخ براى او بگشاى و از فضل خويش او را خيرهاى مضاعف پاداش ده. بار خدايا! بنيان [شريعت] او را از بنيان پيشينيان بالاتر بر و منزلت او را نزد خويش گرامى دار و نور او را كامل گردان و پاداش پيامبريش را شهادتِ پذيرفته و گفتارِ پسنديده قرار ده كه گفتارش راست و درست و سخنش جدا كننده حق از باطل بود.
امام على عليه السلام : جز اين نيست كه من غلامى از غلامان محمّد صلى الله عليه و آله هستم.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : بَعَثَهُ و النّاسُ ضُلاّلٌ في حَيرَةٍ ، و حاطِبونَ (خابِطونَ) في فِتنَةٍ ، قدِ استَهوَتهُمُ الأهواءُ ، و استَزَلَّتهُمُ الكِبرِياءُ .
امام على عليه السلام : [خداوند] او را در زمانى برانگيخت كه مردم در وادى حيرت سرگشته بودند و در فتنه و فساد دست و پا مى زدند و هوا و هوس ها (عقايد گونه گون) آنان را فريفته و نخوت و كبر آنها را به لغزش كشانده بود.
عنه عليه السلام : أضاءَت بهِ البِلادُ بَعدَ الضَّلالَةِ المُظلِمَةِ ، و الجَهالَةِ الغالِبَةِ ، و الجَفوَةِ الجافِيَةِ ، و النّاسُ يَستَحِلُّونَ الحَريمَ ، و يَستَذِلُّونَ الحَكيمَ (الحَليمَ) ، يَحيَونَ على فَترَةٍ ، و يَموتونَ على كَفرَةٍ .
امام على عليه السلام : شهرها در گمراهىِ تيره و تار فرو رفته بودند و جهل و نادانى بر آنها چيره بود و خشونت و بربريّت حاكميت داشت. و مردم حرام را حلال مى كردند و دانشمند را خوار و خفيف مى شمردند و بدون آيين الهى مى زيستند و با كفر و بى دينى مى مردند، پس به نور وجود او (پيامبر) روشن شدند.
امام على عليه السلام : [خداوند] او را در زمانى برانگيخت كه نه نشانه اى بر پا بود و نه چراغى مى درخشيد و نه راهى آشكار بود.
عنه عليه السلام : ابتَعَثَهُ و النّاسُ يَضرِبونَ في غَمرَةٍ ، و يَموجونَ في حَيرَةٍ ، قَد قادَتهُم أزِمَّةُ الحَينِ ، و استَغلَقَت على أفئدتِهِم أقفالُ الرَّينِ .
امام على عليه السلام : او را هنگامى برانگيخت كه مردم در غرقاب [فساد و گناه] فرو رفته بودند و در ميان امواج سرگردانى دست و پا مى زدند. مهارهاى مرگ و هلاكت، آنان را مى كشيد و قفل هاى گمراهى بر دل هايشان زده شده بود.
عنه عليه السلام : أرسَلَهُ و أعلامُ الهُدى دارِسَةٌ ، و مَناهِجُ الدِّينِ طامِسَةٌ ، فصَدَعَ بالحَقِّ ، و نَصَحَ للخَلقِ .
امام على عليه السلام : او را در زمانى فرستاد كه نشانه هاى هدايت و راهيابى از ميان رفته و راه هاى آشكار دين ناپديد گشته بود. پس [آن حضرت] حق را آشكار و مردم را ارشاد نمود.
عنه عليه السلام : إنّ اللّه بَعَثَ محمّدا صلى الله عليه و آله و لَيسَ أحَدٌ مِن العَرَبِ يَقرأُ كِتابا ، و لا يَدَّعي نُبُوّةً ، فَساقَ النّاسَ حتّى بَوّأهُم مَحَلَّتَهُم ، وَ بلَّغَهُم مَنجاتَهُم .
امام على عليه السلام : خداوند محمّد صلى الله عليه و آله را در حالى برانگيخت كه هيچ عربى كتاب خوان نبود و دعوى نبوّت نمى كرد. پس آن حضرت مردم را تا سرمنزل مقصود سوق داد و آنان را به جايگاه نجات و رستگارى رسانيد.
عنه عليه السلام : أمّا بَعدُ ، فإنَّ اللّه َ سبحانَهُ بَعَثَ محمّدا صلى الله عليه و آله و لَيسَ أحَدٌ مِن العَرَبِ يَقرأُ كِتابا ، و لا يَدَّعي نُبُوّةً و لا وَحيا ، فقاتَلَ بِمَن أطاعَهُ مَن عَصاهُ ، يَسوقُهُم إلى مَنجاتِهِم .
امام على عليه السلام : اما بعد، خداوند سبحان محمّد صلى الله عليه و آله را زمانى برانگيخت كه هيچ عربى نه كتابى مى خواند و نه دعوى نبوّتى و نه ادّعاى وحيى مى كرد. پس، آن حضرت با كمك پيروان خويش با مخالفانش، پيكار كرد تا آنان را به سوى سرمنزل نجات سوق دهد.
عنه عليه السلام : و أهلُ الأرضِ (الأرَضينَ) يَومئذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ ، و أهواءٌ مُنتَشِرَةٌ ، و طَرائقُ (طَوائفُ) مُتَشَتِّتَةً ، بينَ مُشَبِّهٍ للّه ِ بخَلِقِه ، أو مُلحِدٍ في اسمِهِ ، أو مُشيرٍ إلى غَيرِهِ ، فهَداهُم بهِ مِن الضَّلالَةِ .
امام على عليه السلام : در آن روزگار، مردم روى زمين آيين هاى پراكنده و خواست ها و اهداف (عقايد) گوناگون داشتند و راه هاى متشتّت را مى پيمودند. گروهى خدا را به آفريدگانش تشبيه مى كردند و جماعتى در نام او كجروى مى كردند و طايفه اى خدايى جز او را نشان مى دادند. پس خداوند آنان را به واسطه پيامبر از گمراهى به درآورد و هدايت نمود.