عنه عليه السلام ـ في صِفَةِ المَلائكَةِ ـ : و لم تَرْمِ الشُّكوكُ بِنَوازِعِها (نَوازِغِها) عَزيمَةَ إيمانِهِم ، و لَم تَعتَرِكِ الظُّنونُ عَلى مَعاقِدِ يَقينِهِم .
امام على عليه السلام ـ در وصف فرشتگان ـ فرمود : ايمان استوار آنان، آماج تيرهاى شكّ و ترديد قرار نمى گيرد و گمانها بر گرهگاههاى يقينشان هجوم نمى برند.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : و لَو ضَرَبتَ في مَذاهِبِ فِكرِكَ لِتَبلُغَ غاياتِهِ ما دَلَّتْكَ الدَّلالَةُ إلاّ عَلى أنَّ فاطِرَ النَّملَةِ هُوَ فاطِرُ النَّخلَةِ (النَّحلَةِ) ؛ لِدَقيقِ تَفصيلِ كُلِّ شَيءٍ ، و غامِضِ اختِلافِ كُلِّ حَيٍّ (شَيءٍ) ، و ما الجَليلُ و اللَّطيفُ و الثَّقيلُ و الخَفيفُ و القَوِيُّ و الضَّعيفُ في خَلقِهِ إلاّ سواءً .
امام على عليه السلام : اگر راههاى انديشه ات را در نوردى تا به پايان آنها برسى، هيچ دليلى تو را جز به اين رهنمون نشود كه آفريننده مور همان آفريننده درخت خرما [زنبور عسل] است و اين [رهنمون شدن به آفريدگار يكتا ]به سبب دقّت و ظرافتى است كه در جدا سازى هر چيزى از چيز ديگر و پيچيدگى تنوّعى است كه در هر موجود زنده اى به كار رفته است. همه موجودات، بزرگ و كوچك، سنگين و سبك و نيرومند و ناتوان، همگى در آفرينش او يكسانند.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ في وَصِيَّتِه لاِبنِه الحَسَنِ عليه السلام ـ : و اعلَمْ يا بُنَيَّ أنَّهُ لَو كانَ لِرَبِّكَ شَريكٌ لَأتَتكَ رُسُلُهُ ، و لَرَأيتَ آثارَ مُلكِهِ
و سُلطانِهِ ، و لَعَرَفتَ أفعالَهُ و صِفاتِهِ، و لكِنَّهُ إلهٌ واحِدٌ كَما وَصَفَ نَفسَهُ ، لا يُضادُّهُ في مُلكِهِ أحَدٌ ، و لا يَزولُ أبَدا .
امام على عليه السلام ـ در سفارش خود به فرزند بزرگوارش حسن عليه السلام ـ نوشت : بدان تو اى فرزندم كه اگر پروردگارت را شريكى بود، بى گمان فرستادگان و رسولان او نيز نزد تو مى آمدند و نشانه هاى پادشاهى و اقتدار او را مى ديدى و افعال و صفاتش را مى شناختى؛ اما خداوند همچنان كه خود در وصف خويش فرموده، خدايى يگانه است و در ملكش رقيبى ندارد و هرگز زوال نمى پذيرد.
امام على عليه السلام : [خدا] يكى است اما نه به شماره (مفهوم عددى)، پاينده است امّا نه به مفهوم زمانى آن [كه غايت و نهايتى داشته باشد]، ايستاست اما نه به وسيله ستونها و تكيه گاهها.
امام على عليه السلام : او يكى است، اما نه آن يكى كه از مقوله عدد است.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : لا يُشمَلُ بِحَدٍّ ، و لا يُحسَبُ بِعَدٍّ ، و إنَّما تَحُدُّ الأدَواتُ أنفُسَها ، و تُشيرُ الآلاتُ إلى نَظائرِها .
امام على عليه السلام : مشمول هيچ حدّى [چه اصطلاحى و چه لغوى] نمى شود و با شماره و عدد به حساب در نمى آيد، بلكه اقرارها خود را محدود مى سازند و ابزارها به چيزهاى همانند خود اشاره مى كنند.
عنه عليه السلام : حَدَّ الأشياءَ عِندَ خَلقِهِ لَها ، إبانَةً لَهُ مِن شَبَهِها ، لا تُقَدِّرُهُ الأوهامُ بِالحُدودِ و الحَرَكاتِ ، و لا بِالجَوارِحِ و الأدَواتِ ··· تَعالى عَمّا يَنحَلُهُ المُحَدِّدونَ مِن صِفاتِ الأقدارِ و نِهاياتِ الأقطارِ ، و تَأثُّلِ المَساكِنِ ، و تَمَكُّنِ الأماكِنِ ، فالحَدُّ لِخَلقِهِ مَضروبٌ ، و إلى غَيرِهِ مَنسوبٌ .
امام على عليه السلام : براى اشياء، در همان هنگامِ آفريدنشان، حدّ و مرز قرار داد تا خود را از همانندى با آنها متمايز سازد. وَهمها نتوانند او را با حدود و حركات و اندامها و ابزارها اندازه گيرى و متمايز كنند··· او برتر است از آنچه كه حد گزاران به وى نسبت مى دهند؛ از قبيل ويژگيهاى وزن و اندازه و پايانهاى دور و اطرافها و آماده كردن سكونتگاهها و جاى گرفتن در مكانها؛ زيرا حدّ و مرز براى آفريدگان او قرار داده شده و به غيرِ او نسبت داده مى شود.
امام على عليه السلام : با هيچ وهمى دريافته نشود و با هيچ فهمى سنجيده و اندازه گيرى نگردد··· و به مكان و زمان محدود نشود.
عنه عليه السلام : الذي لا يُدرِكُهُ بُعدُ الهِمَمِ ، و لا يَنالُهُ غَوصُ الفِطَنِ ، الّذي لَيسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحدودٌ ، و لا نَعتٌ مَوجودٌ ، و لا وَقتٌ مَعدودٌ ، و لا أجَلٌ مَمدودٌ .
امام على عليه السلام : خدايى كه بلندى همّتها او را در نيابد و ژرفى انديشه ها بدو نرسد، آن كه نه براى صفت [يا ذات] او حدّ و مرزى است و نه از برايش حالاتى متغيّر و نه زمانى محدود و مشخص و نه مدّتى معلوم و معيّن.
عنه عليه السلام : إنَّكَ أنتَ اللّه ُ الّذي لَم تَتَناهَ في العُقولِ فتَكونَ في مَهَبِّ فِكرِها مُكَيَّفا ، و لا في رَوِيّاتِ خَواطِرِها فتَكونَ مَحدودا مُصَرَّفا .
امام على عليه السلام : همانا تو آن خدايى هستى كه در خردها تو را نهايتى نيست تا در جريان انديشيدن آنها داراى كيفيّت باشى و در تأمّل انديشه ها، تو را پايانى نيست تا در نتيجه، محدود و متغيّر باشى.