عنه عليه السلام ـ أيضا ـ : فأسألُكَ بِاسمِكَ الّذي ظَهَرتَ بِهِ لِخاصَّةِ أولِيائكَ ، فوَحَّدوكَ و عَرَفوكَ ، فعَبَدوكَ بِحَقيقَتِكَ ، أن تُعَرِّفَني نَفسَكَ لاُِقِرَّ لَكَ بِرُبوبِيَّتِكَ عَلى حَقيقَةِ
الإيمانِ بِكَ ، و لا تَجعَلْني يا إلهي مِمَّن يَعبُدُ الاسمَ دونَ المَعنى ، و الحَظْني بِلَحظَةٍ مِن لَحَظاتِكَ تُنَوِّرُ بِها قَلبي بِمَعرِفَتِكَ خاصَّةً و مَعرِفَةِ أولِيائكَ ، إنَّكَ عَلى كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ .
امام على عليه السلام ـ نيز در همان دعا ـ گفت : به آن نامى كه با آن بر دوستان ويژه ات آشكار شدى و در نتيجه، به يگانگى تو پى بردند و شناختندت و پس، تو را چنان كه سزد پرستش و بندگى كردند، از تو مسألت دارم كه خودت را به من بشناسانى تا به ربوبيّت تو، از روى ايمان حقيقى به تو، اعتراف كنم. الهى! مرا از آنان قرار مده كه نام بى معنا را مى پرستند. گوشه چشمى به من كن تا بدان سبب دلم را به شناخت خاص خودت و شناخت دوستانت روشن گردانى. همانا تو بر هر چيز توانايى.
عنه عليه السلام ـ مِنَ المُناجاةِ الشَّعبانِيَّةِ ـ : إلهي هَبْ لي كَمالَ الانقِطاعِ إلَيكَ ، و أنِرْ أبصارَ قُلوبِنا بِضياءِ نَظَرِها إلَيكَ ، حتّى تَخرِقَ أبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النُّورِ فتَصِلَ إلى مَعدِنِ العَظَمَةِ ، و تَصيرَ أرواحُنا مُعلَّقَةً بِعِزِّ قُدسِكَ ··· إلهي و أتحِفْني بِنورِ عِزِّكَ الأبهَجِ ؛ فأكونَ لَكَ عارِفا ، و عَن سِواكَ مُنحَرِفا ، و مِنكَ خائفا مُتَرَقِّبا ، يا ذا الجَلالِ و الإكرامِ .
امام على عليه السلام ـ در مناجات شعبانيه ـ گفت : الهى! اين نعمت را ارزانيم دار كه از جز تو ببُرم و بتمامى رو به تو آرم، و ديدگان دلهاى ما را به نور نگاهشان به سوى خودت روشن فرما تا ديده دلها پرده هاى نور را از هم درند و به معدن عظمت و بزرگى [تو] رسند و جانهاى ما به عزّت قدس و پاكى تو بياويزند··· الهى! پرتو درخشان عزّتت را به من پيشكش فرما تا شناسا و عارف [مقام ]تو شوم و از هر چه جز تو روى برتابم و تنها از تو ترسان و نگران باشم، اى خداوندگار شُكوه و بزرگوارى!
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ في حديثٍ ـ : حَجَبَ بَعضَها عَن بَعضٍ .
لِيُعلَمَ أن لا حِجابَ بَينَهُ و بَينَ خَلقِهِ غَيرَ خَلقِهِ .
امام على عليه السلام ـ در حديثى ـ فرمود : [خداوند] برخى اشياء را از برخى ديگر در پرده داشت، تا دانسته شود كه ميان او و آفريدگانش پرده اى نيست مگر خود آفريدگانش.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام ـ في المُناجاةِ الشَّعبانِيَّةِ ـ : إلهي هَبْ لي كَمالَ الانقِطاعِ إلَيكَ ، و أنِرْ أبصارَ قُلوبِنا بِضِياءِ نَظَرِها إلَيكَ ؛ حتّى تَخرِقَ أبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النّورِ ، فتَصِلَ إلى مَعدِنِ العَظَمَةِ ، و تَصيرَ أرواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدسِكَ .
امام على عليه السلام ـ در مناجات شعبانيه ـ گفت : الهى! نعمت بريدن از هر چه جز توست و روى كردن كامل به سوى خودت را ارزانيم كن و ديدگان دلهايمان را به نور نگريستن به سوى خودت روشن فرما، تا ديده دلها پرده هاى نور را از هم درند و به معدن عظمت رسند و جانهاى ما به عزّتِ قدست بياويزند.
الإمامُ عليٌّ عليه السلام : لَيسَ لِأوَّلِيَّتِهِ ابتِداءٌ ، وَ لا لِأزَلِيَّتِهِ انقِضاءٌ ، هُوَ الأوَّلُ و لَم يَزَلْ ، و الباقي بِلا أجَلٍ ··· لا يُقالُ لَهُ: «مَتى ؟» و لا يُضرَبُ لَهُ أمَدٌ بِـ «حتّى» ··· قَبلَ كُلِّ غايَةٍ و مُدَّةٍ ، و كُلِّ إحصاءٍ و عِدَّةٍ .
امام على عليه السلام : نه اوّليّت او را آغازى است و نه ابديّتش را پايانى. او نخستين است و پيوسته بوده و ماناست و سرآمدى ندارد··· درباره او نمى توان گفت: «از كى بوده؟» و نمى توان ضرب الاجلى با لفظ «تا» برايش تعيين كرد··· پيش از هر پايان و مدتى و هر شمارش و شمارى بوده است.
امام على عليه السلام : سپاس و ستايش خداى را كه نخستين است و هيچ چيز پيش از او نبوده و آخرين است و چيزى بعد از او نيست.
امام على عليه السلام : اوّلى است كه پايانى ندارد، تا به نهايت رسد و او را آخرى نيست كه پايان پذيرد.
عنه عليه السلام : الحَمدُ للّه ِِ الّذي لَم تَسبِقْ لَهُ حالٌ حالاً ، فيَكونَ أوّلاً قَبلَ أن يَكونَ آخِرا .
امام على عليه السلام : سپاس و ستايش خدا را سزد كه حالى از او بر حال ديگرش پيشى نگرفته است، تا اوّل باشد پيش از آن كه آخر باشد.
عنه عليه السلام : الحَمدُ للّه ِِ الأوَّلِ قَبلَ كُلِّ أوَّلٍ ، و الآخِرِ بَعدَ كُلِّ آخِرٍ ، و بِأوَّلِيَّتِهِ وَجَبَ أن لا أوَّلَ لَهُ ، و بآخِرِيَّتِهِ وَجَبَ أن لا آخِرَ لَهُ .
امام على عليه السلام : سپاس و ستايش خداى را كه اول است پيش از هر اوّلى و آخر است بعد از هر آخرى و به سبب اول بودنش لازم است كه او را آغازى نباشد و به سبب آخر بودنش واجب است كه او را پايان و آخرى نباشد.
عنه عليه السلام : لا يَزولُ أبَدا و لَم يَزَلْ ، أوَّلٌ قَبلَ الأشياءِ بِلا أوَّلِيَّةٍ، و آخِرٌ بَعدَ الأشياءِ بِلا نِهايَةٍ .
امام على عليه السلام : هيچ گاه زوال نپذيرد و همواره بوده است؛ پيش از همه چيز بوده بى آن كه او را آغازى باشد و پس از همه چيز هست بى آن كه نهايت و پايانى داشته باشد.